ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس دفتر رئیس جمهوری:
دولت به استفاده از ظرفیت و توان جوانان ادامه میدهد
محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهوری در حساب کاربری خود در اینستاگرام با اشاره به فرا رسیدن سالروز ولادت حضرت علی اکبر(ع) و روز جوان نوشت: میلاد حضرت علی اکبر(ع) و روز جوان را خدمت همه مردم، بویژه جوانان عزیز و برومند کشورمان تبریک عرض میکنم.
شخصاً همیشه به جوانان اعتقاد و اعتماد داشتهام و هیچگاه از میدان دادن به آنها پشیمان نشدهام. جوانگرایی شعار مبنایی جمهوری اسلامی هم بوده و بررسی تاریخ انقلاب نشان میدهد، اعتماد به جوانان، چه در سالهای سرنوشتساز دفاع مقدس و چه سایرعرصهها، همیشه نتایج درخشانی به بار آورده است.به گزارش «ایران» وی افزود: دردولت تدبیروامید تلاش کردیم، مطابق با وعدههای رئیسجمهوری محترم، بیش از پیش از ظرفیت و شور و نشاط و نیروی جوانان در جایگاهها و موقعیتهای مهم مدیریتی استفاده شود. نماد این رویکرد امروز اگرچه مهندس آذری جهرمی است که مردم به او لقب «وزیر جوان» دادهاند، اما علاوه برایشان، هزاران جوان دیگر نیز در ردههای مختلف مدیریتی در وزارتخانهها و دستگاههای دولتی مشغول به خدمت شدهاند.
به استفاده از ظرفیت و توان بالای جوانان ایمان داریم و انشاءالله این رویه را ادامه خواهیم داد.»
یادداشتی از رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم
زندگی آدمی با چه امید و آیندهای دوام خواهد یافت؟
طبیعت، تکنولوژی و آینده انسان
وقتی در آغاز دهه ۴۰ «طاعون» کامو منتشر شد، یادداشتی درباره آن نوشتم. طاعون صرفاً گزارش یک فاجعه نیست، بلکه مرحلهای در کار نویسندگی کامو است. او که در افسانه «سیزیف» و در «بیگانه» از بیمعنایی زندگی میگفت در «حکومت نظامی» و «طاعون» به امید و همبستگی نزدیک شد. در پایان عمر نیز اعتقاد و اعتماد به انسان را از دست نداد و فکرش یکسره مشغول شر و گناه و بدآگاهی و مسئولیت آدمی بود. او طاعون را نه یک بیماری بلکه به عنوان جلوهای از شر که با وجود آدمی درآمیخته است تلقی میکرد. شری که به نظر او مثل نظام جهان استوار و پابرجاست.
در اثر کامو، طاعونی که در شهر اوران الجزایر شایع شده بود به هیچ کس و حتی به کشیش شهر که بلیه را خواست خدا میدانست و نیز به مبارزی که همه عمر برای عدالت جنگیده بود رحم نکرد. در پایان داستان این دکتر ریو رئیس بیمارستان شهر بود که زنده ماند و میبایست امید به همبستگی و آیندهای را که کودکان در آن رنج نمیبرند و در کودکی نمیمیرند اعلام کند. این وظیفه را اگر یک پزشک به عهده گرفته است، از آن روست که طاعون که در نظر کامو شر و گناه است در زبان مردم نام یک بیماری است.
کامو در آثار بعدیاش ظاهراً امیدی را که در طاعون به آن رسیده و در «چند نامه به دوست آلمانی» نیز آن را تأیید کرده بود، از دست داد. او مثل بسیاری از معاصران خود، توجه خاصی به داستایوفسکی داشت و نظم غالب بر جهان جدید را دوست نمیداشت. اما مثل سلف روس خود، این نظم را نیستانگاری و نوعی خروج از حد و مایه ویرانی و تباهی و مانع وفاداری به انسان نمیدانست. پس طاعون کامو به این اعتبار صرفاً به تاریخ جدید تعلق ندارد.
اخیراً یک بانوی هندی بر اساس آیین خود گفته است که آدمی در چند قرن اخیر در نظم طبیعت و جهان دخالت و تصرف بیرویه کرده و در حق آب و خاک و هوا ستم روا داشته است. بنابر آیین هندو، اگر این مداخله و تصرف از حد بگذرد و اختلال کلی در آهنگ جهان پدید آید، طبیعت واکنش نشان میدهد و چه بسا بساط بازار قهر و غلبه بر طبیعت و تصرف آن را بر هم زند.
مردم شرق دور به طور کلی بهتر از دیگر اقوام تاریخی «تجدد» را میشناسند و با تفکر قدیم و سوابق تاریخی خود نیز نسبتی نزدیکتر در قیاس با دیگران دارند و شاید به همین جهت تجدد را به عنوان شیوه مناسب زندگی در جهان کنونی و نه یک امر مقدس که باید برای آن مناسک ترتیب داد، پذیرفتهاند.
طبیعی است که اگر یک کشور 100 سال تکنیک و تجدد را ستایش کند و برای آن مناسک ترتیب دهد، از وضع توسعه نیافته خارج نمیشود. اکنون که ما ناگزیر باید راه توسعه را بپیماییم، ضرورت ندارد این راه و راهی را که جهان در آن میرود راه کمال و استکمال انسان بدانیم؛ زیرا این راه، راه قهر و قدرت و غلبه است. آیا از طریق قهر و غلبه به کمال باید رسید؟ پیداست که وقتی از قهر و قدرت به «پیشرفت» تعبیر میشود، بعضی اذهان آن را با «کمال» اشتباه کنند. و چگونه میتوان غلبه تکنولوژی بر جهان را وجهی از پیشرفت ندانست؟ در این وضع، خوب است بیندیشیم که این پیشرفت چیست و در چه جهت و مسیری میرود و مقصدش کجاست و در آن بر سر آدمی چه میآید.
اگر حتی اقتضای تعادل نظام طبیعت و جهان، وضع کنونی را برهم نزند، جنگ جهانی دیگری در نگیرد، کرونا را هم پشت سر بگذاریم و آثار و توابع آن، نظم کار و تولید و زندگی را مختل نکند، باید بیندیشیم که زندگی آدمی با چه امید و آیندهای دوام خواهد یافت. تاریخ تجدد پیداست که در فضای مجازی ادامه مییابد. مردمان هم معمولاً با اشتیاق در این فضا وارد شده و میشوند و به زندگی در آن نیز عادت کردهاند، بیآنکه بدانند یا اهمیت بدهند که این زندگی هر چه باشد مرحلهای از تاریخ آزادی نیست.
فضای مجازی، عالمی است که در آن آدمی از خانه زمین هم که تبعیدگاه اوست کنده شده و با بازیهای تکنیک عمر میگذراند. این فضا جهان اختیار نیست. امیدوارم مدعی بیگانه با فلسفه نگوید: این جبر است. این جبر نیست. تصدیق قدرت تکنیک و ناتوانی آدمی است. اما اگر بگویند که تکنیک متعلق به انسان است درست میگویند به شرط اینکه با این داعیه بیشتر خود را در چنگ غرور گرفتار نکنند.
تکنیک متعلق به انسان است، اما این ساخته، قانون و سیر خاص دارد و همه حتی صاحبش باید از این قانون پیروی کنند. تکنیک از هیچ کس و هیچ چیز تبعیت نمیکند، بلکه از همه اطاعت بیچون و چرا میخواهد. برای مقابله با کرونا نیز ما ناگزیر باید به تکنیک متوسل شویم، اما کاش بتوانیم اندکی درباره این همهگیری و همهگیریهایی که شاید بعد از این نیز بیاید بیندیشیم تا شاید اندکی از غرور دانایی و توانایی که جهان به آن دچار شده است و مخصوصاً از جهلی که به آن نام علم و دانایی داده میشود آزاد شویم و تنها در این صورت است که میتوان به مدد الهی و احتمال بیرون شدن از بلا و مصیبت، امیدوار بود.
دعویها و داعیهها و تمناهای محال را با امید اشتباه نکنیم. در بلیه موجود وقتی به امکانها نظر میکنیم، امیدمان بیشتر به پایان یافتن گرفتاری کنونی است و خدا کند که امید همیشه امید رفع بلا نباشد.
تصمیمات مهم درباره زمان و شکل فعالیت ادارات ، کسب و کارها و مراکز آموزشی
تقویم کرونایی کشور
کسب وکارهای پر خطر ، مدارس ، اماکن مقدسه و محلهای پر تجمع همچنان با محدودیت و ممنوعیت مواجهاند
روحانی: فعالیت اقتصادی و رعایت پروتکلهای بهداشتی در کنار هم قابل اجراست
- در مبارزه و مقابله با کرونا کل نظام متحد و یکپارچه است و هیچ اختلاف نظری نیست
- آغاز فعالیتها به صورت تدریجی و پلکانی صورت می گیرد
2
رئیس اداره مراقبت بیماری های واگیر وزارت بهداشت در گفت و گو با «ایران»:
فاصله گذاری هوشمند میزان مواجهه مردم با افراد ناقل را کاهش می دهد
فریبا خان احمدی
خبرنگار
همزمانی ادامه بحران شیوع ویروس کرونا با پایان تعطیلات نوروزی بسیاری از شغل ها و صنف ها را به مخاطره انداخته است. حالا در اقدامی جدید رئیس جمهوری دیروز در جلسه ای که با اعضای ستاد ملی کرونا و برخی دولتمردان داشت در چارچوب طرح فاصله گذاری اجتماعی اجازه آغاز به کار برخی کسب و کارهای متوسط و کم ریسک را در استان های کشور با مراعات دقیق پروتکل های بهداشتی صادر کرد تا هم چرخ اقتصاد کشور بچرخد و هم مردم از دسترسی به برخی خدمات پایه و اساسی محروم نمانند. این تصمیم دولت البته نگرانی هایی هم در پی داشته است برخی از کاربران شبکه های اجتماعی معتقدند آغاز فعالیت برخی مشاغل به ادامه بحران کرونا در کلانشهر تهران دامن خواهد زد،عده ای هم از تردد افراد ناقل ویروس کرونا در جامعه و برخی محل های کسب و کار سخن می گویند و برخی نیز افزایش میزان موارد ابتلا به کرونا ویروس را با اجرای این طرح محتمل می دانند.
این نگرانی ها از جانب طیف های مختلف جامعه در حالی مطرح می شود که به گفته رئیس اداره مراقبت بیماری های واگیر وزارت بهداشت ، ویروس کرونا دیگر یک مشکل صرفاً بهداشتی نیست و روی همه ابعاد اقتصادی، اجتماعی و حتی روابط بین الملل جامعه تأثیر گذاشته و زین پس و طبق تصمیمات نهایی ستاد ملی کرونا قطعاً مدیریت کرونا جدا از مدیریت جامعه نخواهد بود و باید بین به تعطیل نکشاندن جامعه و عرصه تولید و ارائه خدمات پایه اجتماعی و البته کنترل بیماری کووید-19 تعادل ایجاد شود.
باید بیماری کرونا را تحت کنترل درآوریم
دکتر عرفانی، رئیس اداره مراقبت بیماری های واگیر وزارت بهداشت در پاسخ به سؤال روزنامه ایران مبنی بر اینکه با آغاز به کار برخی کسب و کار ها در پی اجرای طرح، در این زمینه وزارت بهداشت چه برنامه ای برای کنترل ویروس کرونا دارد؟ گفت: برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید به یک مقدمه ای اشاره کنم. ما با یک بیماری نوپدید پاندمیک روبه رو هستیم؛ نوپدید به این معناست که یک بیماری شیوع پیدا کرده که قبلاً وجود خارجی نداشت و حدود 4 ماه است که این بیماری شناخته شده است بنابراین ابعاد ناشناخته و نادانسته های ما در مورد ویروس کرونا یقیناً بیشتر از نادانسته هایمان است.
اما چند مورد این ویروس تابه حال شناخته شده و کاملاً مسجل شده است؛ اینکه هیچ یک از آحاد بشری نسبت به این بیماری مقاومت پایه ندارند یعنی از نوزاد یک روزه گرفته تا افراد مسن 100 ساله همگی در معرض خطر ابتلا قرار دارند چرا که ویروس کرونا میزان سرایت بالایی دارد و میزان عوارض و مرگ و میر ناشی از این بیماری هم در خور توجه است. بنابراین با این واقعیت ها باید بیماری را تحت کنترل درآوریم.
سؤال اصلی در رابطه با آغاز فاز سوم طرح فاصله گذاری اجتماعی این است که در چنین شرایطی برای جلوگیری از روند ابتلای موارد جدید به ویروس کرونا چکار باید بکنیم؟ دکتر عرفانی در این باره تأکید دارد که مدیریت بیماری کرونا صرفاً مدیریت یک پدیده بهداشتی در حوزه سلامت نیست کرونا ویروس می تواند تمام ابعاد زندگی اجتماعی و حتی روابط بین المللی را تحت الشعاع قرار دهد. یعنی مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی و کلیه ارکان اجتماعی می توانند تحت تأثیر این معضل قرار گیرند. به منظور مقابله با این ویروس بایستی ببینیم چرخه انتقال را چگونه می شکنیم.
دکتر عرفانی در پاسخ به اینکه برای اینکه تعداد مواجهات با ویروس کرونا را به حداقل برسانیم چه اقدامی باید صورت بگیرد؟ گفت: باید فاصله گذاری اجتماعی ایجاد کنیم تا بیماری منتقل نشود و میزان مواجهات را کم کنیم. این کاستن از تعداد مواجهات با فاصله گذاری اجتماعی امکانپذیر است یعنی افراد در جامعه مواجهاتشان کاهش پیدا کند اما از آن سو می دانیم در جامعه انسانی نمی توان آن را به صفر رساند جامعه باید در عرصه اقتصادی تولید داشته باشد و در عرصه مسائل اجتماعی خدمات را اولویت بندی کنیم.
اوبا تاکید بر اینکه مدیریت کروناویروس نمی تواند جدا از مدیریت جامعه باشد، اظهار داشت: کروناویروس علاوه بر حوزه سلامت سایر عوامل را هم تحت تأثیر قرار داده است باید بین اقدامات کنترلی در زمینه بیماری با به تعطیل نکشاندن جامعه حداقل در عرصه تولید و اقتصادی و ارائه خدمات پایه اجتماعی تعادل ایجاد کنیم. جامعه بدون ارائه یکسری خدمات اجتماعی پایه فلج می شود اما از طرفی برخی خدمات اجتماعی هم می توانند به حداقل برسند و یکسری خدمات نیز بطور کل تا اطلاع ثانوی ارائه نشوند؛ مانند سینماها و استخرها اما برای مثال نمی توان سوپرمارکت ها و نانوایی ها را تعطیل کرد. در مورد فعالیت برخی خدمات از جمله تعمیرگاه ها هم می توان این خدمات را به حداقل رساند اما چرخه اقتصاد و تولید باید ادامه پیدا کند برای همین هم ما لاجرم با یکسری مواجهات روبه رو می شویم البته احتمال انتقال در یک مواجهه و الزمات مواجهه در بیمارستان ها و خدمات تشخیصی زیاد است. یعنی یک پزشک، پرستار، تکنیسین اورژانس و آزمایشگاه باید از تجهیزات حفاظت فردی استفاده کنند این در بعد خاص است که ارائه خدمت می دهند اما برای کاهش مواجهات برای مثال در سطح نانوایی، نشستن در تاکسی و کابین مترو باید حفظ فاصله کنند و اگر ممکن نیست از ماسک استفاده کنند.
استفاده از ماسک در مترو
به گفته دکتر عرفانی، اگر قرار است بازگشایی مشاغل اتفاق بیفتد باید هر کسی که سوار مترو شد از ماسک استفاده کند و فاصه 5/1 متری راحفظ کند. در نانوایی ها با همان دست که پول می دهد نان را نگیرد. اگر می خواهیم احتمال انتقال را کاهش دهیم باید رفتار بهداشتی را رعایت کنیم و همان قرار مان در کمپین «در خانه بمانید» به قوت خودباقی بماند. ما حق نداریم به مسافرت برون شهری برویم البته در اینجا اعمال زور پاسخگو نیست. برخی کشورها با این ترفند جلو می روند اما این راهبرد در آنها نتیجه نداده است . مردم ما سلامتدوست هستند و بایستی خودمان احساس مسئولیت کنیم. هر کسی باید تعهد فردی را نسبت به اجتماع رعایت کند. قطعاً اگر این اتفاق نیفتد چون سلامت عمومی جامعه خط قرمز است چنانچه این خط قرمز شکسته شود مجبور می شویم محدودیت هایی در جامعه ایجاد کنیم که به نفع هیچ کس نیست آنوقت برای گرفتن نان هم باید برگه در دست بگیرند.
دکتر عرفانی در پایان عنوان کرد: ما در پزشکی و بهداشت با آمار و انحراف معیار سر و کار داریم اگر بتوانیم فاصله اجتماعی را بطور قابل توجهی در مردم ایجاد کنیم عدد انتقال بیماری را کم کرده ایم. لازم نیست برای این کار همه کبریت ها از هم دور شوند اگر بتوانیم چند تا کبریت را از هم دور کنیم آتش انتقال پیدا نمی کند.
«ایران» در گفت و گو با کارشناسان راهکارهای حمایت از کسب و کارهای آسیب دیده را بررسی کرد
رویکرد تازه کسب وکار در دوران پسا کرونا
علی فیروزی، رئیس مرکز ملی مطالعات پایش و بهبود محیط کسب و کار وزارت امور اقتصادی و دارایی در پاسخ به سؤال خبرنگار «ایران» در خصوص نحوه حمایت از کسب و کارهای آسیب دیده از کرونا می گوید : یک حقیقت غیرقابل انکار در رابطه با شیوع بیماری کرونا وجود دارد که نه در ایران بلکه در هیچ کشوری نمی توان آسیب های اقتصادی ناشی از کرونا را به صفر رساند، پس کارکرد بسته های حمایتی ارائه شده این است که آسیب ها را به حداقل ممکن برساند.
سپیده پیری
خبرنگار
شیوع کرونا در ایران و اعلام مراقبتهای بهداشتی به خانوادهها بیش از همه و پیش از هر اتفاقی در دخل و خرج کسب و کارها نمود پیدا کرد. گروهی که تمام چشم امیدشان به بازار شب عید بود و گویا این بازار بود که ابتدا کرونا گرفت و نفسهایش به شماره افتاد. با جدی شدن قرنطینه و سپس اجرای طرح فاصله گذاری اجتماعی و تعطیلی دستوری تمام اصناف، خلوت حزن انگیزی بر کسب و کار بازار حاکم شد . این موضوع دیگر فقیر و غنی نداشت . توسعه یافته و در حال توسعه هم نداشت، گویا کرونا همه را با یک چوب زده بود ، کار دنیا که تعطیل شد از بساط گستر خیابانهای شهر تا تولید کننده صاحب نام کرکره را پایین کشیدند و راهی خانه شدند. مراکز تولید غذای آماده، مراکز گردشگری، حمل و نقل عمومی، دفاتر خدمات مسافرتی، مراکز تولید و توزیع پوشاک، توزیع آجیل و خشکبار، مجتمعهای ورزشی، مراکز فرهنگی و آموزشی، مراکز تولید و توزیع صنایع دستی از جمله گروههایی بودند که بیش از دیگر اصناف متحمل خسارت شدند. در این شرایط برخی کارشناسان با نگاهی امیدوارانه از مقطعی بودن این شرایط سخن گفتند و معتقد بودند تقاضا در بازار به تعویق افتاده و به محض عادی شدن شرایط رونق به بازار بر میگردد. برخی دیگر اما نگران حیات کسب وکارهای خرد و نوپا بودند و با توصیههایی به تصمیم گیران پی چاره و علاج واقعه پیش از وقوع بودند که البته بی نتیجه هم نماند و نهایتاً رئیس جمهوری در یکی از مصوبات ستاد اقتصادی دولت از اعطای ۷۵۰ هزار میلیارد ریال تسهیلات با نرخ ۱۲ درصد به واحدها و کسب و کارهای آسیب دیده از شیوع ویروس کرونا خبر داد. مردم که همیشه و همواره در شرایط سخت دستگیر هم بوده اند با راه انداختن پویش « نسیه معکوس» مسئولیت اجتماعی خود را بجا آوردند. مقصود از این پویش اعمال تخفیف از سوی بازاریان باهدف ایجاد انگیزه در خریداران، پیش خرید مردم در شرایط کنونی با هدف کمک به افزایش نقدینگی بازاریان است. البته تحقق این پویش مستلزم حکمرانی الکترونیکی و فعالیت بر بستر اینترنت است که این روزها کارکردهای آن بیش از گذشته بر همگان عیان شده است. دیگر راهکارهای حمایت از کسب وکارهای آسیب دیده و راه حل عبور از بحران فعلی را با کارشناسان به گفتوگو گذاشتیم که نتیجه آن را در ادامه میخوانید:
لزوم تغییر پارادایم در دوران پسا کرونا
علی فیروزی، رئیس مرکز ملی مطالعات پایش و بهبود محیط کسب و کار وزارت امور اقتصادی و دارایی در پاسخ به سؤال خبرنگار «ایران» در خصوص نحوه حمایت از کسب و کارهای آسیب دیده از کرونا میگوید: یک حقیقت غیرقابل انکار در رابطه با شیوع بیماری کرونا وجود دارد که نه در ایران بلکه در هیچ کشوری نمیتوان آسیبهای اقتصادی ناشی از کرونا را به صفر رساند، پس کارکرد بستههای حمایتی ارائه شده این است که آسیبها را به حداقل ممکن برساند.
وی گفت : این مهم با تحریک تقاضا، ارائه تسهیلات کم بهره ، ارائه بن کارت به کارگران هم برای تأمین نیازهای آنان و هم برای هدف قرار دادن تولید و عرضه داخلی و ... محقق میشود.در واقع این سیاستها در یک بازه زمانی کوتاه شرایط را تا حدودی به تعادل میرساند.
فیروزی با اشاره به این نکته که بررسی تاریخی موضوع هم نشان میدهد که پس از عبور از اپیدمیهای جهانی بسیاری از کسب و کارها توانستهاند با تغییر ماهیت شرایط بهتری نسبت به پیش از بحران بدست آورند ، افزود : با این توضیح که آنها از تهدید پیش آمده به دید فرصت نگاه کرده و باعث رشد خود شدهاند. به عنوان مثال سایت علی بابا پس ازاپیدمیسارس در سال 2003 توانست خود را به این حد رشد داده و هم سطح آمازون شود. نتیجه آنکه علاوه بر تمرکز و توجه بر بستههای حمایتی که میتواند آسیبها و خسارتها را به حداقل برساند باید نگاه تغییر پارادایمیبه دوران پس از کرونا داشته باشیم یعنی باید به چند نکته بصورت جدی توجه کرد که یکی از مهمترین آنها توجه توأمان به خسارتهای ناشی از کرونا و اعمال تحریمها بر اقتصاد ایران است. رئیس مرکز ملی مطالعات پایش و بهبود محیط کسب و کار وزارت امور اقتصادی و دارایی در ادامه گفت : بصورت مشخص الان در تمام دنیا تقاضا نسبت به کالاهای بهداشتی ، درمانی و پارچههای نان وون (Non- Woven) بیمارستانی وجود دارد که ماده خام اولیه این محصولات مشتقات نفتی است . در شرایطی که تقاضا در این سطح بالا وجود دارد و میتوان گفت حتی پس از فروکش کردن کرونا به دلیل تغییر سبک زندگی مردم تا مدتها استفاده از این قبیل کالاها رواج خواهد داشت، تولید در این زمینه بدون تردید برای ما یک فرصت تلقی میشود.
این کارشناس افزود : با توجه به اینکه این محصولات تک نیستند و مواد اولیه تولید آنها در کشور وجود دارد، از طرفی نفت هم ارزان شده و مقرون به صرفه است که تبدیل به موادی شود که بتوان این اقلام را تولید کرد. حال با چنین شرایطی آیا تحریم میتواند همچنان معنا داشته و اثرگذار باشد ؟ در این حالت محصولات با تکنولوژی پایین را هم به دلیل تقاضای بالا میتوان از سد تحریم عبور داد ، ارزآوری ایجاد کرد و به کسب وکارها رونق داد. ازسوی دیگر موضوع شرکتهای دانش بنیان و کسب و کارهای جدید که در فضای مجازی خود را بروز و ظهور داده اند هم فرصت رشد خواهند داشت. اگر راه برای حضور و فعالیت شرکتهای دانش بنیان باز شود بدون تردید کسب و کارهایی که الان آسیب جدی دیده اند مانند اغذیه فروشیها و شیرینی فروشیها و ....احیا شده و با شیوههای نوین به حیات خود ادامه میدهند و قطعاً اشتغال زایی هم در حوزه صنعت ایجاد میشود مثلاً تصور کنید قنادی که موقعیت کنونی اش صد درصد آسیب دیده با کمک شرکتهای دانش بنیان بتواند کیک سفارش داده را بدون دخالت دست، پخته و در سوی دیگر بصورت ماشینی بسته بندی و به مشتری ارائه کند. بازار 80 میلیونی داخلی را هم باید به این موضوع اضافه کرد.این رویکرد نه تنها مانع آسیب به تمام بخشهای کشور میشود بلکه جهش تولید، رونق تولید و ارائه به بازراهای جهانی هم محقق میشود.
او در پایان گفت : در نتیجه اگر حساب شده عمل کنیم با توجه به اینکه خسارتهای ناشی از کرونا در سطح جهانی گسترده شده و با اتکا به فرصتها و ظرفیتهای کشور میتواند یک نقطه عطف برای کسب و کارهای آسیب دیده ایجاد شود. ظرفیتهایی مانند نیروی کار جوان که تاب آوری در قبال این بیماری را دارد ، نیروی کار ارزان ، دسترسی به آبهای گرم و مضاف بر آن تغییر نگاه حاکمیت و روی آوردن به حکمرانی الکترونیکی تا جایی که میتوان گفت این یک زمان طلایی برای اجرای حکمرانی الکترونیک است که به حق اگر کرونا نبود هرگز محقق نمیشد. پس تلاقی مجموع این عوامل منجر به تغییر رویه کسب و کارها و دانش بنیان شدن و تزریق فناوری بر ساختار آنها است . در جمع بندی نهایی میتوان اضافه کرد که تمام این موارد میتواند بسیار بیشتر از بستههای حمایتی مؤثر واقع شده و آینده کسب و کارهای کشور را مقاوم سازی کند به گونه ای که کسب و کارها در قبال تکانهها و تنشهای بعدی که ممکن است اقتصاد با آن مواجه شود، تاب آور شوند.
برنامههای حمایتی زیر ذره بین
مجید حسین پور، کارشناس بازار کار است که در این باره به «ایران» گفت : حدود دو ماه است که کشور با چالش جدی اشاعه ویروس کرونا مواجه شده که علاوه بر نگرانیهای جدی سلامت شهروندان و اثرات روانی و اجتماعی این بیماری، اقتصاد کشور را که در حال دست و پنجه نرم کردن با چالش تحریمهای ظالمانه استکبار جهانی بوده، اثرات این معضل بر دغدغههای دولت و برنامه ریزان اقتصادی کشور نیز افزوده است. وی گفت : هرچند که این پدیده تقریباً تمام اقتصادهای جهانی را با چالش مواجه کرده اما همزمانی آن با تحریمهای اقتصادی و افت شدید قیمت نفت، قطعاً سیاستگذاران اقتصادی کشورمان را با آزمون جدیتری مواجه کرده است. ضمن آنکه مصادف شدن شیوع این بیماری در کشور با فرارسیدن ایام سال نو، بسیاری از کسب و کارها از جمله بخشهای خدماتی، حمل و نقل، گردشگری، پوشاک، خرده فروشیها و مانند آن را که انتظار رونق داشته، با ضرر و زیانهای جدی رو به رو کرد.
به گفته این کارشناس، جبران خسارتهای ناشی از اشاعه این ویروس به کسب و کارهای آسیب دیده، قاعدتاً نیازمند اتخاذ راهکارها و برنامههای مناسب کوتاه مدت و میان مدت دولت در قالب بستههای حمایتی مناسب است تا بتوان بنیان تولید را تقویت کرده و منجر به حفظ و صیانت از شاغلان کل کشور شود. در این خصوص، از همان اوایل شیوع این چالش در کشور، ارزیابی اثرات اقتصادی آن بر فعالیتهای مختلف اقتصادی فعالین بخش خصوصی و تعاونی، توسط دولت و نهادهای پژوهشی انجام شده و تقریباً در تمامیبررسیهای انجام شده، کسب و کارهایی که بیشترین تأثیر منفی و آسیب را به دنبال داشته بیشتر در حوزههای مراکز تولید و توزیع غذاهای آماده اعم از رستوانها، اغذیه فروشیها، مراکز مربوط به گردشگری شامل هتلها، هتل آپارتمانها، مراکز اقامتی و پذیرایی و تفریحی و خدماتی بین راهی، حمل و نقل عمومیمسافر درون شهری و برون شهری اعم از هوایی، جاده ای، ریلی و دریایی، تولید و توزیع پوشاک و کیف و کفش، مراکز، باشگاهها و مجتمعهای ورزشی و تفریحی، مراکز و مجتمعهای فرهنگی، آموزشی، هنری و رسانهای، مراکز تولید، توزیع و فروش صنایع دستی، صنوف مربوط به قنادی و سایر فعالیتهای خدماتی از قبیل آرایشگاهها ، خشکشویی، فعالیتهای مربوط به نظافت ساختمان ، شناسایی و تحت نظر قرار گرفته است.
این کارشناس افزود : بر اساس اقدامات انجام شده در شناسایی کسب و کارهای آسیب دیده و بستههای حمایتی مختلف و متنوع تنظیم و تدوین شده توسط دولت، از ابلاغ دستورالعمل طرح خرید اعتباری اضطراری ناشی از شیوع بیماری کرونا در جلسه روزهای پایانی سال 1398 هیأت وزیران که در آن اقشار آسیب پذیر فاقد درآمد ثابت از قبیل رانندگان وسایل نقلیه درون شهری و برون شهری، دستفروشان و حتی کارگران فصلی را مشمول برخورداری از مزایای این دستورالعمل نموده، تا تصمیماتی در قالب مشوقهای بیمهای و مالیاتی، پرداخت یارانه دستمزد به کسب و کارهای آسیب دیده ای که نیروی کار خود را حفظ نمایند و مصوبه اخیر ستاد اقتصادی دولت در فراهم نمودن اعطای 75 هزار میلیارد تومان تسهیلات بانکی با نرخ 12 درصد به کسب و کارهای آسیب دیده و چندین راهکار سیاستی دیگر، حداقل روی کاغذ نشان میدهد که بسته حمایتی تدوین شده، تقریباً از پوشش مناسبی در مواجهه با این چالش برخوردار است.
به گفته وی، فارغ از جامعیت بستههای حمایتی تنظیم شده دولت، به نظر میرسد آنچه جامعه فعالان اقتصادی کشور و منتقدین دولت در سیاستهای اتخاذ شده را با شک و نگرانی همراه مینماید، تردید در کفایت تأمین نقدینگی مورد نیاز برنامههای حمایت مالی و پولی به واسطه افت شدید قیمت نفت و وضعیت قابل تأمل میزان سپردههای ریالی مؤسسات اعتباری و مالی دولتی است، ضمن آنکه ساختار غیر چابک و شفاف شبکه بانکی و تجربه گذشته نشان داده که این مؤسسات مالی در پرداخت تسهیلات تکلیفی مقاومت نشان میدهند، چه برسد به آنکه خواسته باشند حجم نقدینگی اعلام شده دولت از طریق اعطای تسهیلات با نرخهای پایین تر از نرخ متداول سود بانکی در بازه زمانی کوتاه مدت را تأمین اعتبار کنند.هرچند دولت گام اول تدوین بستههای حمایتی از کسب و کارهای شناسایی شده را با تنوع مناسب، دست و دلبازانه (در شرایط اقتصادی افت شدید قیمت نفت و تحریمها) و با فوریت برداشته است. اما به نظر میرسد در گامهای بعدی، همراهی ابزارهای تأمین مالی مورد نیاز و ساز و کارهای اجرایی تأخیری و با بوروکراسیهای پیچیده و گاهی مبهم، موفقیت این برنامههای حمایتی را با تردید مواجه میکند، مگر آنکه از همین ابتدا با اتخاذ گامهای اجرایی شفاف، تردیدهای مطرح شده مرتفع و یا برنامههای تدوین و تنظیم شده تعدیل شود.
خبرنگار
شیوع کرونا در ایران و اعلام مراقبتهای بهداشتی به خانوادهها بیش از همه و پیش از هر اتفاقی در دخل و خرج کسب و کارها نمود پیدا کرد. گروهی که تمام چشم امیدشان به بازار شب عید بود و گویا این بازار بود که ابتدا کرونا گرفت و نفسهایش به شماره افتاد. با جدی شدن قرنطینه و سپس اجرای طرح فاصله گذاری اجتماعی و تعطیلی دستوری تمام اصناف، خلوت حزن انگیزی بر کسب و کار بازار حاکم شد . این موضوع دیگر فقیر و غنی نداشت . توسعه یافته و در حال توسعه هم نداشت، گویا کرونا همه را با یک چوب زده بود ، کار دنیا که تعطیل شد از بساط گستر خیابانهای شهر تا تولید کننده صاحب نام کرکره را پایین کشیدند و راهی خانه شدند. مراکز تولید غذای آماده، مراکز گردشگری، حمل و نقل عمومی، دفاتر خدمات مسافرتی، مراکز تولید و توزیع پوشاک، توزیع آجیل و خشکبار، مجتمعهای ورزشی، مراکز فرهنگی و آموزشی، مراکز تولید و توزیع صنایع دستی از جمله گروههایی بودند که بیش از دیگر اصناف متحمل خسارت شدند. در این شرایط برخی کارشناسان با نگاهی امیدوارانه از مقطعی بودن این شرایط سخن گفتند و معتقد بودند تقاضا در بازار به تعویق افتاده و به محض عادی شدن شرایط رونق به بازار بر میگردد. برخی دیگر اما نگران حیات کسب وکارهای خرد و نوپا بودند و با توصیههایی به تصمیم گیران پی چاره و علاج واقعه پیش از وقوع بودند که البته بی نتیجه هم نماند و نهایتاً رئیس جمهوری در یکی از مصوبات ستاد اقتصادی دولت از اعطای ۷۵۰ هزار میلیارد ریال تسهیلات با نرخ ۱۲ درصد به واحدها و کسب و کارهای آسیب دیده از شیوع ویروس کرونا خبر داد. مردم که همیشه و همواره در شرایط سخت دستگیر هم بوده اند با راه انداختن پویش « نسیه معکوس» مسئولیت اجتماعی خود را بجا آوردند. مقصود از این پویش اعمال تخفیف از سوی بازاریان باهدف ایجاد انگیزه در خریداران، پیش خرید مردم در شرایط کنونی با هدف کمک به افزایش نقدینگی بازاریان است. البته تحقق این پویش مستلزم حکمرانی الکترونیکی و فعالیت بر بستر اینترنت است که این روزها کارکردهای آن بیش از گذشته بر همگان عیان شده است. دیگر راهکارهای حمایت از کسب وکارهای آسیب دیده و راه حل عبور از بحران فعلی را با کارشناسان به گفتوگو گذاشتیم که نتیجه آن را در ادامه میخوانید:
لزوم تغییر پارادایم در دوران پسا کرونا
علی فیروزی، رئیس مرکز ملی مطالعات پایش و بهبود محیط کسب و کار وزارت امور اقتصادی و دارایی در پاسخ به سؤال خبرنگار «ایران» در خصوص نحوه حمایت از کسب و کارهای آسیب دیده از کرونا میگوید: یک حقیقت غیرقابل انکار در رابطه با شیوع بیماری کرونا وجود دارد که نه در ایران بلکه در هیچ کشوری نمیتوان آسیبهای اقتصادی ناشی از کرونا را به صفر رساند، پس کارکرد بستههای حمایتی ارائه شده این است که آسیبها را به حداقل ممکن برساند.
وی گفت : این مهم با تحریک تقاضا، ارائه تسهیلات کم بهره ، ارائه بن کارت به کارگران هم برای تأمین نیازهای آنان و هم برای هدف قرار دادن تولید و عرضه داخلی و ... محقق میشود.در واقع این سیاستها در یک بازه زمانی کوتاه شرایط را تا حدودی به تعادل میرساند.
فیروزی با اشاره به این نکته که بررسی تاریخی موضوع هم نشان میدهد که پس از عبور از اپیدمیهای جهانی بسیاری از کسب و کارها توانستهاند با تغییر ماهیت شرایط بهتری نسبت به پیش از بحران بدست آورند ، افزود : با این توضیح که آنها از تهدید پیش آمده به دید فرصت نگاه کرده و باعث رشد خود شدهاند. به عنوان مثال سایت علی بابا پس ازاپیدمیسارس در سال 2003 توانست خود را به این حد رشد داده و هم سطح آمازون شود. نتیجه آنکه علاوه بر تمرکز و توجه بر بستههای حمایتی که میتواند آسیبها و خسارتها را به حداقل برساند باید نگاه تغییر پارادایمیبه دوران پس از کرونا داشته باشیم یعنی باید به چند نکته بصورت جدی توجه کرد که یکی از مهمترین آنها توجه توأمان به خسارتهای ناشی از کرونا و اعمال تحریمها بر اقتصاد ایران است. رئیس مرکز ملی مطالعات پایش و بهبود محیط کسب و کار وزارت امور اقتصادی و دارایی در ادامه گفت : بصورت مشخص الان در تمام دنیا تقاضا نسبت به کالاهای بهداشتی ، درمانی و پارچههای نان وون (Non- Woven) بیمارستانی وجود دارد که ماده خام اولیه این محصولات مشتقات نفتی است . در شرایطی که تقاضا در این سطح بالا وجود دارد و میتوان گفت حتی پس از فروکش کردن کرونا به دلیل تغییر سبک زندگی مردم تا مدتها استفاده از این قبیل کالاها رواج خواهد داشت، تولید در این زمینه بدون تردید برای ما یک فرصت تلقی میشود.
این کارشناس افزود : با توجه به اینکه این محصولات تک نیستند و مواد اولیه تولید آنها در کشور وجود دارد، از طرفی نفت هم ارزان شده و مقرون به صرفه است که تبدیل به موادی شود که بتوان این اقلام را تولید کرد. حال با چنین شرایطی آیا تحریم میتواند همچنان معنا داشته و اثرگذار باشد ؟ در این حالت محصولات با تکنولوژی پایین را هم به دلیل تقاضای بالا میتوان از سد تحریم عبور داد ، ارزآوری ایجاد کرد و به کسب وکارها رونق داد. ازسوی دیگر موضوع شرکتهای دانش بنیان و کسب و کارهای جدید که در فضای مجازی خود را بروز و ظهور داده اند هم فرصت رشد خواهند داشت. اگر راه برای حضور و فعالیت شرکتهای دانش بنیان باز شود بدون تردید کسب و کارهایی که الان آسیب جدی دیده اند مانند اغذیه فروشیها و شیرینی فروشیها و ....احیا شده و با شیوههای نوین به حیات خود ادامه میدهند و قطعاً اشتغال زایی هم در حوزه صنعت ایجاد میشود مثلاً تصور کنید قنادی که موقعیت کنونی اش صد درصد آسیب دیده با کمک شرکتهای دانش بنیان بتواند کیک سفارش داده را بدون دخالت دست، پخته و در سوی دیگر بصورت ماشینی بسته بندی و به مشتری ارائه کند. بازار 80 میلیونی داخلی را هم باید به این موضوع اضافه کرد.این رویکرد نه تنها مانع آسیب به تمام بخشهای کشور میشود بلکه جهش تولید، رونق تولید و ارائه به بازراهای جهانی هم محقق میشود.
او در پایان گفت : در نتیجه اگر حساب شده عمل کنیم با توجه به اینکه خسارتهای ناشی از کرونا در سطح جهانی گسترده شده و با اتکا به فرصتها و ظرفیتهای کشور میتواند یک نقطه عطف برای کسب و کارهای آسیب دیده ایجاد شود. ظرفیتهایی مانند نیروی کار جوان که تاب آوری در قبال این بیماری را دارد ، نیروی کار ارزان ، دسترسی به آبهای گرم و مضاف بر آن تغییر نگاه حاکمیت و روی آوردن به حکمرانی الکترونیکی تا جایی که میتوان گفت این یک زمان طلایی برای اجرای حکمرانی الکترونیک است که به حق اگر کرونا نبود هرگز محقق نمیشد. پس تلاقی مجموع این عوامل منجر به تغییر رویه کسب و کارها و دانش بنیان شدن و تزریق فناوری بر ساختار آنها است . در جمع بندی نهایی میتوان اضافه کرد که تمام این موارد میتواند بسیار بیشتر از بستههای حمایتی مؤثر واقع شده و آینده کسب و کارهای کشور را مقاوم سازی کند به گونه ای که کسب و کارها در قبال تکانهها و تنشهای بعدی که ممکن است اقتصاد با آن مواجه شود، تاب آور شوند.
برنامههای حمایتی زیر ذره بین
مجید حسین پور، کارشناس بازار کار است که در این باره به «ایران» گفت : حدود دو ماه است که کشور با چالش جدی اشاعه ویروس کرونا مواجه شده که علاوه بر نگرانیهای جدی سلامت شهروندان و اثرات روانی و اجتماعی این بیماری، اقتصاد کشور را که در حال دست و پنجه نرم کردن با چالش تحریمهای ظالمانه استکبار جهانی بوده، اثرات این معضل بر دغدغههای دولت و برنامه ریزان اقتصادی کشور نیز افزوده است. وی گفت : هرچند که این پدیده تقریباً تمام اقتصادهای جهانی را با چالش مواجه کرده اما همزمانی آن با تحریمهای اقتصادی و افت شدید قیمت نفت، قطعاً سیاستگذاران اقتصادی کشورمان را با آزمون جدیتری مواجه کرده است. ضمن آنکه مصادف شدن شیوع این بیماری در کشور با فرارسیدن ایام سال نو، بسیاری از کسب و کارها از جمله بخشهای خدماتی، حمل و نقل، گردشگری، پوشاک، خرده فروشیها و مانند آن را که انتظار رونق داشته، با ضرر و زیانهای جدی رو به رو کرد.
به گفته این کارشناس، جبران خسارتهای ناشی از اشاعه این ویروس به کسب و کارهای آسیب دیده، قاعدتاً نیازمند اتخاذ راهکارها و برنامههای مناسب کوتاه مدت و میان مدت دولت در قالب بستههای حمایتی مناسب است تا بتوان بنیان تولید را تقویت کرده و منجر به حفظ و صیانت از شاغلان کل کشور شود. در این خصوص، از همان اوایل شیوع این چالش در کشور، ارزیابی اثرات اقتصادی آن بر فعالیتهای مختلف اقتصادی فعالین بخش خصوصی و تعاونی، توسط دولت و نهادهای پژوهشی انجام شده و تقریباً در تمامیبررسیهای انجام شده، کسب و کارهایی که بیشترین تأثیر منفی و آسیب را به دنبال داشته بیشتر در حوزههای مراکز تولید و توزیع غذاهای آماده اعم از رستوانها، اغذیه فروشیها، مراکز مربوط به گردشگری شامل هتلها، هتل آپارتمانها، مراکز اقامتی و پذیرایی و تفریحی و خدماتی بین راهی، حمل و نقل عمومیمسافر درون شهری و برون شهری اعم از هوایی، جاده ای، ریلی و دریایی، تولید و توزیع پوشاک و کیف و کفش، مراکز، باشگاهها و مجتمعهای ورزشی و تفریحی، مراکز و مجتمعهای فرهنگی، آموزشی، هنری و رسانهای، مراکز تولید، توزیع و فروش صنایع دستی، صنوف مربوط به قنادی و سایر فعالیتهای خدماتی از قبیل آرایشگاهها ، خشکشویی، فعالیتهای مربوط به نظافت ساختمان ، شناسایی و تحت نظر قرار گرفته است.
این کارشناس افزود : بر اساس اقدامات انجام شده در شناسایی کسب و کارهای آسیب دیده و بستههای حمایتی مختلف و متنوع تنظیم و تدوین شده توسط دولت، از ابلاغ دستورالعمل طرح خرید اعتباری اضطراری ناشی از شیوع بیماری کرونا در جلسه روزهای پایانی سال 1398 هیأت وزیران که در آن اقشار آسیب پذیر فاقد درآمد ثابت از قبیل رانندگان وسایل نقلیه درون شهری و برون شهری، دستفروشان و حتی کارگران فصلی را مشمول برخورداری از مزایای این دستورالعمل نموده، تا تصمیماتی در قالب مشوقهای بیمهای و مالیاتی، پرداخت یارانه دستمزد به کسب و کارهای آسیب دیده ای که نیروی کار خود را حفظ نمایند و مصوبه اخیر ستاد اقتصادی دولت در فراهم نمودن اعطای 75 هزار میلیارد تومان تسهیلات بانکی با نرخ 12 درصد به کسب و کارهای آسیب دیده و چندین راهکار سیاستی دیگر، حداقل روی کاغذ نشان میدهد که بسته حمایتی تدوین شده، تقریباً از پوشش مناسبی در مواجهه با این چالش برخوردار است.
به گفته وی، فارغ از جامعیت بستههای حمایتی تنظیم شده دولت، به نظر میرسد آنچه جامعه فعالان اقتصادی کشور و منتقدین دولت در سیاستهای اتخاذ شده را با شک و نگرانی همراه مینماید، تردید در کفایت تأمین نقدینگی مورد نیاز برنامههای حمایت مالی و پولی به واسطه افت شدید قیمت نفت و وضعیت قابل تأمل میزان سپردههای ریالی مؤسسات اعتباری و مالی دولتی است، ضمن آنکه ساختار غیر چابک و شفاف شبکه بانکی و تجربه گذشته نشان داده که این مؤسسات مالی در پرداخت تسهیلات تکلیفی مقاومت نشان میدهند، چه برسد به آنکه خواسته باشند حجم نقدینگی اعلام شده دولت از طریق اعطای تسهیلات با نرخهای پایین تر از نرخ متداول سود بانکی در بازه زمانی کوتاه مدت را تأمین اعتبار کنند.هرچند دولت گام اول تدوین بستههای حمایتی از کسب و کارهای شناسایی شده را با تنوع مناسب، دست و دلبازانه (در شرایط اقتصادی افت شدید قیمت نفت و تحریمها) و با فوریت برداشته است. اما به نظر میرسد در گامهای بعدی، همراهی ابزارهای تأمین مالی مورد نیاز و ساز و کارهای اجرایی تأخیری و با بوروکراسیهای پیچیده و گاهی مبهم، موفقیت این برنامههای حمایتی را با تردید مواجه میکند، مگر آنکه از همین ابتدا با اتخاذ گامهای اجرایی شفاف، تردیدهای مطرح شده مرتفع و یا برنامههای تدوین و تنظیم شده تعدیل شود.
کرونا روابط خانوادگی را زخم زد یا زخمها را بهبود بخشیده است
خرده روایتهای زن و شوهری
محمد معصومیان
گزارش نویس
بعضیها در خانههای 40 متری، بدون روزنهای برای دیدن آبی آسمان با فرزندانی که جایی برای دویدن ندارند قرنطینه شدهاند، بعضیها نیز در خانه باغهای باصفا و اتاقهای جداگانه آفتابگیر برای هرکدامشان. اکثر مردم البته در واحدهای آپارتمانی نه چندان بزرگ و در این میان
بخشی هم بدون نگرانی از معیشت و اجاره و چک برگشتی، شب را راحت سر روی بالش میگذارند و در مقابل، برای خیلیها هم قرنطینه تجربه دردناکی است از نداری به معنای واقعی. آیا اینها روی روابط خانوادگی تأثیر گذاشته است یا تحلیل روابط خانوادهها در دوران قرنطینه به عوامل دیگری غیر از اقتصاد نیز نیاز دارد؟
آیا خانوادههای ایرانی در دوران قرنطینه به هم نزدیکتر شدهاند یا به دلیل تنگنای اقتصادی، نداشتن مهارت کافی در گفت و گو یا تقسیم مسئولیت و... روی اعصاب هم رفتهاند؟ آیا خود تنگنای معیشت نمیتواند اعضای خانواده را به هم نزدیکتر کند؟
برخی مسئولان و کارشناسان سازمان بهزیستی از بالا رفتن میزان خشونت خانگی در ایران ابراز نگرانی میکنند اما در سوی دیگر ماجرا جامعهشناسان و صاحبنظرانی هم هستند که اعتقاد دارند قرنطینه تمرینی است برای یافتن نقاط ضعف در روابط خانوادگی و نزدیکتر شدن آدمها به یکدیگر.
محبوبه فکر میکند آدمیزاد در هر حالتی به تنهایی نیاز دارد. فرقی نمیکند قرنطینه باشد یا مثل سابق هر روز درگیر کار و شب فرسوده از خستگی. او که 35 ساله و معلم ابتدایی است در خانهای 80 متری با همسر و فرزند 5 سالهاش در حال گذراندن قرنطینه است: «راستش کمی کارم زیادتر شده. همسرم اصلاً آشپزی بلد نیست و مجبورم دائم پای اجاق باشم. نمیخواهم بگویم کاری هم نمیکند چون در شستن ظرف و جارو کشیدن خانه کمکم میکند اما مسأله من اینها نیست. دلم میخواهد روزی چند ساعت برای خودم باشم که نیستم. تا هدفون میگذارم کمی آهنگ گوش بدهم سریع همسرم با دلخوری میگوید برای خودت خلوت کردهای؟ نه اینکه از همسرم ناراضی باشم اما حالا بعضی از رفتارهایش برایم تازگی دارد و گاهی مرا متعجب میکند. فکر میکنم نکند قرنطینه آدم را تغییر میدهد. اصلاً آدمی نبود که به من گیر بدهد که چرا با بچه بازی نمیکنی یا اینکه موقع تماس تصویری با مادرش حتماً باید جلوی دوربین باشم.» آنطور که محبوبه میگوید همسرش بعد از تعطیل شدن زودرس مغازهها از اینکه نتوانسته بود مثل هر سال فروش خوبی داشته باشد، مضطرب بود. او میگوید همسرش هر روز وقتی اخبار مربوط به کرونا را دنبال میکند دچار حالتی عصبی میشود که به نظر محبوبه کمی نگران کننده است.
«قرنطینه تنها ماشه چکان اختلال شخصیت است. ارتباط دادن بزهی مانند خشونت خانگی به مسائلی مانند قرنطینه یا نداشتن مهارت ارتباط مؤثر در خانواده تنها نرمالیزه کردن یک رفتار بزهکارانه است. ما متأسفانه نام اختلال شخصیت را گذاشتهایم نداشتن مهارت درحالی که نداشتن مهارت علت زیربنایی خشونت خانگی نیست.» این جملات دکتر حسام مولوی روانشناس خانواده و زوج درمانی است. او فردی را مثال میزند که تا ماه پیش وقتی به خانه میآمده و از همسرش سرزنشی میشنیده سریع لباس میپوشیده و به قهوهخانه میرفته یا ماشین را روشن میکرده و به خیابان میزده درحالی که در ذهنش تصور رفتاری خشونتآمیز با همسرش را میپرورانده است و این بیرون رفتن از خانه راه فراری برای او بوده تا در سکوت با اختلال شخصیتش به تفاهم رسیده باشد: «در روانشناسی به این وضعیت که طرف بعد از شنیدن سرزنش از خانه بیرون میزند میگوییم «سازگاری با اختلال» در واقع قرنطینه این شیوههای متنوع سازگاری با اختلال را از فرد میگیرد و فرد مجبور میشود برگردد به همان چیزی که تا امروز از آن فرار میکرده است. آن فرد تا دیروز رفتار پرخاشگرانهاش را یا در محل کار به نمایش میگذاشته یا در سطح جامعه اما حالا تنها خانه مانده است و کودک و همسر. پس در واقع مسأله مهمتر همانطور که بارها مسئولین بهداشتی در کشور گفتهاند سلامت روان جامعه است.»
دکتر مولوی معتقد است اگر خشونتی درایام قرنطینه از طرف زوجین نسبت به خودشان یا فرزندانشان باشد به علت پایین بودن کیفیت ارتباطی است: «اگر در خانوادهای پیش از قرنطینه زوجین از نظر روانی سالم بودهاند و مبانی ارتباطی درست و صمیمی وجود داشته، قطعاً این وضعیت در زمان قرنطینه هم کم و بیش ادامه یافته است.»
مرتضی 40 ساله با انرژی از خاطرات خوش قرنطینه در خانه اجارهای و 60 متریاش میگوید: «تجربه جدیدی برای ما بود. الان 9 سال است من وهمسرم ازدواج کردهایم و یک دختر 5ساله و یک پسر 7 ساله داریم. تمام این سالها من و همسرم که هر دو شاغل هستیم نتوانستیم یک دل سیر پیش بچهها باشیم. این مدت به بچهها هم کم و بیش بد نگذشته و برای اولین بار مثل تبلیغات تلویزیونی دور میز آشپزخانه جمع میشویم و پیتزا و کیک درست میکنیم. درست است که همه نگران روزهای بعد از کرونا هستیم اما چه کاری از دست ما بر میآید؟ باور کنید من وقتی به وضعیت اقتصادی بعد از کرونا فکر میکنم و احتمال ورشکستگی شرکتی که در آن هستم، مغزم سوت میکشد ولی فعلاً فایده این فکرها چیست؟»
مرتضی میگوید دوران قرنطینه بیش از هر سال در جریان حال و روز اقوام و فامیل بوده است: «باور کنید این مدت بیشتر از همیشه با اقوام در ارتباط بودیم، امسال حتی خانه مادر همسرم که چند کوچه بالاتر از ماست نرفتیم اما دائم تماس تصویری میگرفتیم و از حال هم خبر داشتیم.»
بهروز صفارینیا روانشناس اجتماعی از تماسهای تصویری به عنوان مسکنی در فقدان «حمایتهای اجتماعی» نام میبرد و معتقد است: «یکی از دلایلی که مردم در قرنطینه حال خوبی را تجربه نمیکنند نبود حمایت اجتماعی است؛ از آغوش گرفتن تا لمس کردن و ارتباط چشمی برقرار کردن که باعث آرامش واقعی میشود. شاید ما در زمان قرنطینه از طریق فضای مجازی از حال هم آگاهی بیشتری داشته باشیم اما آن کیفیت و اثرگذاری ارتباط واقعی ندارد و این باعث تنگ خلقی در خانه خواهد شد.» او با اشاره به خبری در رابطه با بالا رفتن میزان خشونت خانگی میگوید: «نمیتوانیم به صراحت بگوییم آمار خشونت خانگی افزایش پیدا کرده است اما رصد آمار تلفنهایی که به مراکز محدود روزهای قرنطینه شده است، اینطور نشان میدهد. باید به این نکته توجه داشت که در روزهای عادی که مراکز درمانی باز هستند و به صورت حضوری مشاوره میدهند هم خشونت خانگی آمار کمی ندارد و میتوان اینطور هم به مسأله نگاه کرد که به علت بسته بودن بیشتر مراکز روانشناسی و مداخله اجتماعی آمار در مراکزی که باز بودهاند رشد چشمگیرتری داشته است.»
این روانشناس اجتماعی عمده دلیل این خشونتها را به مسائل اقتصادی مربوط میداند و از طبقات محرومی میگوید که در خانههای کوچک با تعداد زیادی فرزند و انواع مشکلات مالی حال و روز خوبی را پشت سر نمیگذارند.
اما برگردیم به دکتر حسام مولوی که معتقد است کمبود مهارت برای گذراندن قرنطینه تنها برای زوجهایی معنا دارد که پیش از این زمان هم روابطی صمیمانه و رفتاری سازگار داشتهاند و حالا به تنش و تشنج خوردهاند. او پیشنهادهای مفیدی برای این افراد دارد: «یکی از مسائل قرنطینه تخلیه نشدن بار جسمی و روانی است که با ورزش در خانه و ایجاد تحرک میتوان آنرا کنترل کرد. از کارهای دیگر میتوان به یادگیری یک فعالیت در این زمان، مطالعه و بازی دسته جمعی که باعث افزایش ترشح دوپامین در مغز میشود نام برد و یکی از مهم ترین کارها نیز البته محدود کردن استفاده از رسانه و شبکههای اجتماعی است.» اما مهمترین نکته از نظر مولوی تعریف زمان و مکان خصوصی در زمان قرنطینه است: «یادتان باشد اینکه تمام روز با همه اعضای خانواده دسته جمعی کاری را انجام بدهید اصلاً مناسب نیست و باید حتماً تنهایی هم کار کنید. باید به حریم خصوصی مکانی افراد خانواده احترام بگذاریم و اگر این مکان وجود ندارد باید زمانی را که فرد مشغول کاری به تنهایی است احترام او را رعایت کنیم؛ سراغش نرویم، صدایش نکنیم و از او چیزی نخواهیم حتی اگر در دیدرس ما باشد.» او در نهایت تقسیم عادلانه کار خانه و زمان گذاشتن برای کودکان را مهم میداند.
اما ناراحتی، دلگیری و خشونت فیزیکی یا کلامی زمانی که همه اعضای خانواده کنار هم هستند تنها به زن و شوهر محدود نمیشود. هستند خانوادههایی که به همراه پدربزرگ و مادربزرگ زندگی میکنند یا فرزندانی که بنا به مشکلات اقتصادی هنوز نتوانستهاند مستقل شوند. سخت یا راحت باید این شرایط را پذیرفت و تأمل کرد و به راحت تر گذراندن آن فکر کرد.
همبستگی کویرنشینان برای سلامت جمعی
«ندوشن» شهر بدون کرونا
پریسا عظیمی
خبرنگار
ویروس کرونا در تمام مناطق استان یزد جولان میدهد و حتی بسیاری از روستاهایش را نیز درگیر کرده است. آمار مبتلایان به کرونا در استان یزد از مرز ۱۲۰۰ نفر گذشته اما شهر «ندوشن» به عنوان یکی از مهمترین و پرجمعیتترین شهرهای این استان، شهر بدون کرونا شناخته شده و تاکنون هیچیک از اهالی آن مبتلا نشدهاند.
این شهر از توابع شهرستان میبد است که در روزهای مبارزه با کرونا با همبستگی مثالزدنی و فعالیت و همکاری همه فرهیختگان و فعالان اجتماعی توانسته نسبت به همه کشور، پیشتاز در قرنطینه شهر و دیار خود باشد و کرونا را تا به الان شکست دهد. مردم این دیار کویری از همان ابتدای شیوع کرونا در یزد با حضور در خانههای خود و تردد کمتر در سطح شهر و رعایت همه نکاتی که توسط کادر بهداشت و درمان استان مطرح میشد، موفق شدند زنجیره شیوع این ویروس را قطع کنند.
سید هادی موسوی شهردار شهر ندوشن در گفت و گو با «ایران» با ابراز خوشحالی از اینکه تا امروز موردی مشکوک ویا مثبت به بیماری کرونا در ندوشن مشاهده نشده گفت: از زمانی که خبر شیوع کرونا در کشور شنیده شد با توجه به اینکه ندوشن شهر نسبتاً محرومی است و امکانات و تجهیزات درمانی مناسبی در این شهر قدیمی نیست، قرار شد با تصمیمگیری مسئولان در جلسات شورای سلامت و همکاری مردم ندوشن اقداماتی را جهت پیشگیری این بیماری انجام دهیم.وی با اشاره به اینکه موفقیت در این کار بدون همکاری مردم و سازمان های مردم نهاد امکان پذیر نبود، اظهار داشت: برای پیشگیری از شیوع این بیماری ابتدا قرارشد مردم ترددها را در سطح شهر کمتر کنند. ورودی و خروجی های شهر به شدت توسط نیروهای جهادی ومردمی تحت کنترل و مراقبت قرار گرفت.
موسوی افزود: لبنیات شهر ندوشن در استان یزد به دلیل اینکه کاملاً طبیعی تهیه می شود و برند معروفی است، از سراسر استان متقاضی زیاد دارد و ترددهای زیادی برای خریداری محصولات لبنی این شهر از اقصی نقاط استان در ندوشن اتفاق می افتد. به همین دلیل تصمیم گرفتیم با کنترل مبادی ورودی و خروجی شهر از ورود خودروهای غیربومی به ندوشن خودداری کنیم. حتی افرادی را هم که ساکن شهرهای دیگر استان بودند و در ندوشن خانه داشتند و اواخر هفته به این شهر می آمدند را دیگر به شهر راه ندادیم و از آنها می خواستیم در این کار با ما همکاری کنند و خوشبختانه همکاری هم می کردند.
شهردار ندوشن افزود: اقدام دیگر ما بستن پارک ها و بوستان های شهر بود که تردد در آنها را در همان روزهای ابتدایی شیوع کرونا در استان ممنوع اعلام کرده بودیم.همچنین در ورودی شهر غربالگری و تب سنجی افرادی که تردد داشتند را انجام می دادیم و خودروهایی هم که از کمربندی ندوشن قصد تردد داشتند را ضدعفونی می کردیم که البته این اقدامات همچنان نیز ادامه دارد. برای افرادی هم که ساکن ندوشن هستند اما در شهرهای دیگر استان شاغلند کارت تردد صادر کردیم وهنگام ورود و خروج از شهر نیز تب سنجی می شوند.
موسوی درباره تهیه ماسک و دستکش و مواد ضد عفونی برای مردم شهرنیز گفت: طی یک دوره در اسفند ماه سال گذشته 1400 پکیج بهداشتی به همراه بروشورهای آموزشی برای پیشگیری از بیماری کرونا و ماسک و دستکش و ژل های ضدعفونی کننده بین مردم ندوشن و 5 روستای اطراف آن بطور رایگان توزیع کردیم. در حال حاضر هم مردم خودشان با رعایت اصول و قوانین بهداشتی از داروخانه ها ومراکز بهداشتی شهر این اقلام را تهیه می کنند و خوشبختانه کمبودی در این زمینه نداریم.
وی با یادآوری اینکه هم اکنون با هزینه شهرداری ندوشن و به کمک 20 نفر از خانم های مؤسسات مردم نهاد تعدادی ماسک برای ارگان های شهرمان مانند ادارات؛ بانک و مراکزدرمانی تهیه می کنیم، تصریح کرد: این ماسک ها بطور رایگان در اختیارشان قرار می گیرد.
البته ماسک ها را بعداز دوخت جهت ایزوله شدن به شهر میبد می فرستیم چون متأسفانه در شهرخودمان چنین امکاناتی را نداریم.شهردار ندوشن افزود: یکی از مشکلات برای مبارزه با کرونا وجود معدن سنگ آهنی است که در این شهر واقع شده و به گفته برخی از کارکنانش قرار بوده از 5 فروردین ماه فعالیتشان را شروع کنند. این در حالی است که این معدن خصوصی است و ضرورتی مبنی بر اینکه هرچه سریع تر شروع به کار کند، وجود ندارد. با این حال با مکاتباتی که با مسئولان استان داشتیم سعی شد زمان فعالیتشان کمی به تعویق بیفتد. چون تعدادی از کارگران این معدن در دیگر شهرهای استان ساکن هستند و ممکن است ناقل ویروس کرونا باشند و با ورود به شهر ما این بیماری را گسترش دهند.
در حال حاضر معدن حالت نیمه تعطیل دارد و تعدادی از کارگران برای کارهای تعمیراتی در معدن حضور دارند و این مسأله برای ما ایجاد نگرانی کرده است. موسوی در پایان یادآور شد: برای تدارک تمام این اقدامات که بطور خودجوش از سوی مسئولان شهر ندوشن و همکاری بسیار خوب مردم این شهر انجام شد از هیچ ارگان و نهادی در استان کمک نگرفتیم ضمن اینکه برای اعمال قوانینی مانند منع تردد در شهر و کنترل ورودی و خروجی شهر و ... با مشکلات قانونی روبه رو می شدیم که خدا را شکر با پیگیری های ما و همکاری خوب مسئولان استان به نتیجه رسیدیم.
نخست وزیر اسپانیا با خواندن شعر «بنی آدم اعضای یک پیکرند» از سعدی:
قدرت ما جایی است که روی کمک یکدیگر حساب کنیم
پدرو سانچز، نخست وزیر اسپانیا که کشورش در هفته های اخیر خود را در اتحادیه اروپا در تنهایی مطلق احساس می کند و انتظار کمکی را که از شرکای اروپایی اش داشت، برآورده نشده دید، با خواندن شعر «بنی آدم اعضای یک پیکرند» از «سعدی شیرازی»، شاعر ایرانی، از قدرت جهانی برای مقابله با مشکلات گفت و خواهان اتحاد جامعه جهانی در مقابل ویروس کرونا شد. وی تأکید کرد که این شعر نتیجه میگیرد که اگر درد دیگران بر روی شما اثر نگذارد، سزاوار نیستید که خود را انسان بنامید. کل بشریت امروز یک بدن واحد است که از سوی این بیماری مورد تهدید قرار گرفته است. این شعر «سعدی شیرازی» بر ورودی سازمان ملل نیز حک شده است. بنا بر اعلام وزارت بهداشت اسپانیا، شمار مبتلایان به ویروس کرونا در این کشور تا ظهر دیروز به بیش از 130 هزار نفر رسید و بیش از 12 هزار نفر هم در این کشور جان خود را بخاطر این بیماری از دست دادند. این کشور پس از ایتالیا همچنان رتبه دوم مرگ و میر جهانی مبتلایان به کرونا را دارد. این در حالی است که آمار مبتلایان به ویروس کرونا در جهان تا ظهر دیروز بیش از یک میلیون 213 هزار نفر اعلام شده و آمار قربانیان جهانی نیز بیش از 65 هزار نفر بود.
چرا صدا و سیما پیام رسان «سروش» را به مزایده میگذارد
سوسن صادقی
خبرنگار
تا چند روز دیگر یعنی ۲۰ فروردین ماه امسال زمان مزایده و قرائت پیشنهادها برای فروش پیام رسان«سروش» است. پیام رسانی که اواخر سال گذشته آگهی مناقصه فروش مالکیت آن در پایگاه اطلاع رسانی مناقصات کشور منتشر و رسانه ای شدن آن بسیار خبرساز شد. پیام رسانی که در بحبوحه فیلترینگ تلگرام هم هر روز خبرساز می شد. روزی با ادعای اینکه با بیش از 20 میلیون کاربر ، رقیب تلگرام است. روزهای دیگر هم با نشت اطلاعات کاربرانش، ثبت نام اجباری و بدون اطلاع کاربر، تغییرات پیدرپی مدیرانش و سرانجام با جنگ لفظی که دست اندرکاران آن با وزیر ارتباطات بر سر حمایت های مادی و وام 5میلیاردی داشتند، نام این پیام رسان را سرزبانها انداختند. اما حال این سؤال مطرح است که چرا صدا و سیما پیام رسان سروش را می خواهد به فروش برساند؟ آیا فروش این پیامرسان به منزله شکست آن است؟ و برای اینکه این پیام رسان بتواند با عقبه ای که دارد دوباره مطرح شود و کاربر جذب کند سرمایه گذار جدید آن چه اقدام های مؤثری باید انجام دهد؟ کارشناسان حوزه پیامرسانها و فناوری اطلاعات به این سؤالات پاسخ میدهند.
دشوار شدن نگهداری پیام رسان
«سازمان صدا و سیما پیام رسان سروش را به چند دلیل برای فروش به مزایده گذاشته که به نظر می رسد بحث اقتصادی و فشار «روبیکا» ازمهمترین آنها باشد.»
مهدی انجیدنی، مدیرعامل پیامرسان گپ با بیان مطلب فوق به «ایران» گفت: به نظر می رسد علت اول به مزایده گذاشتن پیام رسان سروش، دشوار شدن نگهداری تجاری این پیام رسان است. چون هزینه های نگهداری پیام رسان ها زیاد است و باید مدل خوب تجاری وجود داشته باشد تا از پس هزینه های آن برآمد از آنجایی که سازمان صدا و سیما نیز با مشکلات مالی روبه رو است و نمیتواند از نظر مالی آن را پشتیبانی کند، حال تصمیم گرفته آن را به مزایده گذاشته و به فروش برساند.
انجیدنی دلیل دوم به مزایده گذاشتن پیام رسان سروش را فشار اپلیکیشن روبیکا عنوان کرد و افزود: به نظرم سازمان صدا و سیما با اپلیکیشن روبیکا در حال مشارکت است. این برنامه به دلیل قدرت و رانتی که دارد، توانسته یکسری کارها را به دلیل انحصار به خوبی انجام دهد. مثلاً پهنای باند آن در بین اپراتورها ( اپراتورهای اول و دوم ) رایگان بوده و تبلیغ آن روی آنتن صدا و سیما بینهایت است بنابراین همین موضوعها باعث شده که صدا وسیما انگیزه خود را (حال هم به دلیل بحث تجاری و مشکلات مالی و هم به دلیل فشار روبیکا،) برای همکاری با سروش از دست بدهد. به عبارتی حال که قرار است با روبیکا مشارکت داشته باشد دیگر نیازی به ادامه همکاری با سروش نمی بیند.
وی با بیان اینکه ورود صدا و سیما به داشتن پیام رسان از ابتدا کار درستی نبود، گفت: ولی باید گفت به مزایده گذاشتن این پیام رسان، به معنی شکست خوردن پروژه نیست. چون بسیاری از پیام رسان ها در دنیا مانند اسنپ چت، لاین و ... بارها فروخته و یا وارد بازار بورس شده اند . یا وقتی واتس اپ به فیس بوک فروخته شد یک پروژه شکست خورده نبود اتفاقاً بسیار هم موفق بود بنابراین تغییر مالکیت امر طبیعی است و این کار برای رسیدن به منابع مالی بهتر و رشد بالاتر صورت می گیرد، چرا که برای سرمایه گذاری به پول بیشتری نیاز دارد.
این فعال حوزه پیام رسان ها در ادامه گفت: حال که قرار است سروش را کس دیگری بخرد و سرمایه گذاری کند، بنابراین پول هایی که برای آن پیش از این هزینه شده به هدر نرفته است، بلکه سرمایه گذاری بهتر برای آن ادامه می یابد و فروش آن به معنای ادامه کار است.
انجیدنی ابراز امیدواری کرد که این پروژه را بخش خصوصی بخرد چون به نظر وی وقتی بخش خصوصی در این زمینه ورود می کند منابع آن اتلاف نمی شود و بهتر از بخش دولتی و یا نیمه دولتی عمل می کند. وی معتقد است وقتی پیام رسان در دست حاکمیت است به دلیل رانتی که دارد مانع پیشرفت بخش خصوصی می شود، چرا که امکان رقابت سالم وجود ندارد.
چابکی نیاز اول یک پیام رسان
سهیل تقوی کارشناس فناوری اطلاعات هم معتقد است فروش و مزایده پیام رسان سروش امری طبیعی است و از آنجایی که راه اندازی آن از ابتدا و در زمان سرافراز رئیس سابق صدا و سیما سیاسی شد، حساسیت ها به آن زیاد شد.
تقوی به «ایران» گفت: به نظرم نهادهای حاکمیتی نباید در چنین پروژه هایی که به علت قرار گرفتن در لبه فناوری نیاز به چابکی بالا دارد، ورود کنند به همین دلیل ورود صدا و سیما از ابتدا به حوزه پیام رسان ها کار درستی نبود و از همان ابتدا انتقادهای زیادی به آن وارد شد، چرا که نهادهای حاکمیتی و بزرگی چون صدا و سیما چابک نیستند.
وی با بیان اینکه حتی خود مدیران این پیام رسان نیز به چابک شدن آن اذعان می کنند، افزود: مرتضی رحیمی مدیر پیام رسان سروش و جعفر خورشاد رئیس هیأت مدیره این پیامرسان نیز همین عقیده را دارند آنها نیز اعلام کردند که صدا وسیما به دنبال تزریق چابکی به این پیام رسان و تسهیل منابع مالی است بنابراین تصمیم گرفته مالکیت خود را به بخش خصوصی و تجاری واگذار کند. وی افزود: البته باید گفت صدا و سیما در بخش تبلیغات و رسانه این پیام رسان موفق عمل کرده بنابراین مخاطب خوبی هم نسبت به سایر پیام رسان های داخلی جذب کرده بود ولی با فروکش کردن تبلیغات برای این پیام رسان مخاطبان آن هم ریزش کردند. این برند آنگونه که انتظار می رفت نتیجه بخش نبود از سوی دیگر صدا و سیما طبق تعهداتی که داشت نتوانست به حمایت های مالی خود از این پیام رسان ادامه دهد بنابراین اکنون بهتر دیده تا سهم خود را به فروش برساند.
این کارشناس فناوری اطلاعات اعتقاد دارد که افزایش اختلافات سیاسی، تبلیغاتی و فنی در این پیام رسان نیز موجب شد تا سروش پلاس رونمایی شود و بعد از آن بود که اختلافات در این پیامرسان علنی تر شد و در همین راستا صدا و سیما نیز تصمیم گرفت با فروش آن از این پروژه خارج شود و آن را به یک سرمایه گذار جدید بسپارد تا به رشد پیام رسان کمک کند.
تقوی در ادامه گفت: فروش یک پیام رسان اتفاق خارق العاده ای نیست و در دنیا نیز مرسوم است و این کمک می کند تا از سوی سرمایه گذار جدید حمایت شود ولی باید پول، هوشمند به آن تزریق شده و تغذیه شود، اگر این اتفاق بیفتد می توان به آینده این پیام رسان امیدوار بود.
وی با بیان اینکه به دلایل سیاسی به برند این پیام رسان لطمه وارد شده است، افزود: بنابراین باید سرمایه گذار جدید برند را تغییر داده و بازیابی در آن صورت بگیرد تا بتواند رشد فناورانه ای داشته باشد. از سوی دیگر باید به شکل خلاقانه و کسب و کاری به آن تزریق شود تا وضعیت آن بهتر از قبل شده و مخاطبان زیادی را جذب کند.
تقوی معتقد است وقتی پروژه ای به مزایده گذاشته شود معنی اش شکست خورده بودن آن نیست واین نرم افزار بین 20 نرم افزار برتر است و بین پیام رسان ها نیز جزو 5 پیام رسان برتر انتخابی حاکمیت بوده. ممکن است بین رقبای خارجی اش عقب ماندگی داشته باشد ولی در بین داخلی ها اینگونه نیست و دارای موفقیت نسبی در جذب مخاطب بوده است.
مرتضی برجی دیگر کارشناس حوزه پیام رسان ها نیز معتقد است که سازمان صدا و سیما به این نتیجه رسیده که بهتر است توسعه و نگهداری اپلیکیشن سروش در یک مجموعه دیگر انجام شود، زیرا نرم افزارهای شبکه اجتماعی از بعد فنی و بازاریابی تخصص ویژه ای نیاز دارند و پیگیری آن احتمالاً در کنار سایر وظایف ذاتی صدا و سیما پیچیده است.
این کارشناس حوزه پیام رسان ها به «ایران» گفت: به مزایده گذاشتن این برنامه کاربردی به معنای شکست پروژه نیست اما به نظر می رسد سازمان صدا و سیما در مدیریت پیچیده آن موفق نبوده است چون اگر این اپلیکیشن با موفقیت عمل کرده بود و به اهداف از پیش تعیین شده می رسید، مدیریت صداو سیما اقدام به فروش نمی کرد.
برجی افزود: صدا و سیما از نظر مالی و تبلیغاتی هزینه زیادی برای این اپلیکیشن پرداخت کرد و هر چه در توان داشت برای بالا بردن نصب و استفاده ازاین اپلیکیشن به کار گرفت، ولی به نظرم آنچنان که باید هدفی که میخواست، محقق نشد.
وی در ادامه گفت: باید این پیام رسان را مجموعه ای خریداری کند که تخصصی و حرفهای باشد. تجربه نشان داده است که واگذاری به شرکتهای غیرمرتبط کار درستی نیست و نتیجه خوبی دربر نخواهد داشت مجموعه خریدار باید تعهد و انرژی خود را در به مقصد رسیدن این کار به کار بندد. امیدوارم که این پیام رسان راه خود را پیدا کند .
با نگاهی به منشأ ویروس جدیدکرونا (2- Sars-Cov)
جهان پسا کرونا
عباس آخوندی - امید امین زاده
«ویروس کرونا بهمثابهی یک سلاح ژنتیکی در آزمایشگاههای امریکا برای ضربهزدن به چین و ایران ساخته شدهاست». لیکن، در فرآیند انتقال این دیو از شیشه بیرون آمده و زندگی سازندهی خود را هدف قرار دادهاست. این مضمون در شمار اولین گمانهزنیها پس از شیوع این بیماری در چین و خبر شیوع آن در قم بود. بعدها، فرضهای دیگری بهمیان آمد و پیدایش آن را درنتیجه یک جهش طبیعی ویروس کرونای نوع پیشین خواند؛ SARS-CoV-2 و فرضیه قبلی را صرفاً زاییدهی توهم توطئه و فاقد هرگونه استناد و مدرک علمی خواند. بااینوجود، فرضیه جهش طبیعی به این سؤال پاسخ نداد که آیا این جهش براثر مداخله خارج از ناموس طبیعتِ انسان در محیطزیست ایجادشده و یا آنکه یک جهش طبیعی در چرخهی حیات بودهاست؟ ازآنجاکه پاسخ به این پرسشها تاثیر تعیینکنندهای در سیاستهای بعدی که توسط حاکمیّت و شکلگیری اذهان عمومی دارد، نمیتوانیم بهسادگی از کنار آنها بگذریم. ردّ و تردید در دریافت کمکهای بینالمللی و یا نپذیرفتن پزشکان بدون مرز ریشه در باور به سلاح زیستی بودن انتشار این ویروس دارد. شایسته است به تصویر نگاه کنیم. مضمون آن دفاع بیولوژیک است. دفاع در برابر یک حمله صورت میگیرد. فرضیهی جهش طبیعی نیز تاثیر مستقیمی بر نحوه رویارویی جهانی در برابر این بیماری واگیردار دارد. اگر منشأ پیدایش این ویروس کاملاً طبیعی باشد، بنابراین، راه مبارزه با آن تنها، افزایش مقاومت زیستی انسانها در برابر آن است. ولی اگر این جهش، عکسالعمل طبیعت در برابر مداخلههای ناروای انسان در آن باشد، راه مقابله با آن، افزون بر روشهای زیستشناسی، نیاز به قطع زنجیرهی تولید و انتشار و دستیابی به راهکاری جهانی برای قطع اینگونه مداخلههاست؛ بنابراین، چه برای مقابله و چه برای ایمنیهای بعدی و تصویر جهان پساکرونا نیاز به پاسخ درست به این سؤال داریم. منشأ این ویروس چیست؟ این یادداشت تلاش میکند تا حدی که یک یادداشت کوتاه اجازه میدهد به این پرسش پاسخ دهد.
پیدایش و انتشار بیماری
در آغاز سال نو میلادی 2020 شیوع نوع جدیدی از بیماری حاد تنفسی (پنومونی) ویروسی در مرکز چین مشاهده شد. تعداد افراد مبتلا به آن نیز بهسرعت در حال افزایش بود. پسآمدِ آن، مقامهای بهداشتی کشور چین اعلام داشتند که مشکلی وجود دارد. علایم این بیماری پیش از گرفتار شدن بیماران به وضعیّت حاد تنفسی، شامل تب و سرفه خشک بود. این بیماری سبب مرگ تعدادی از مبتلایان شد. پزشکان این بیماری را COVID-19 نامگذاری و منشأ آن را ویروسی با نام SARS-COV-2معرفی کردند. سفرهای هوایی، زمینی و حتی دریایی بینالمللی از آن زمان اجازه داد این ویروس در کشورهای دیگر گسترش یابد. با همهگیری این ویروس، گمانهزنیها برای شناسایی منشأ ویروس شدت گرفت.
کسانی که این ویروس را یک سلاحِ اصلاحشده ژنتیکی خواندند کمتر شواهد علمی بهمیان آوردند. مدعایشان بیشتر متکی به فرضهای امنیّتی و دفاعی بود. این باور در چارچوب ذهنی پیشین این افراد از ارزیابی تهدیدهای خارجی قابل تفسیر است. طرفه آنکه بههنگام شیوع طاعون در قرونوسطی، کلیسا، یهودیان و جذامیان را مقصر اعلام کرد. ازاینرو، سوزاندن افراد ناموافق با دین شامل یهودیان، جذامیان و جادوگران به دستور کلیسا اتفاقاتی رایج بود.
در برابر باور پیشگفته، تجزیهوتحلیل دادههای توالی اطلاعات ژنتیکی (وراثتی) ویروس SARS-CoV-2 و سایر ویروسهای همخانواده آن، نشان میدهد که ویروس CoVID-19 درنتیجهی جهش ویروس مذکور و از طریق فرآیندهای طبیعی و نه مداخله مستقیم انسان سرچشمه گرفته است. حال بازمیگردیم به ارزیابی نقش غیرمستقیم انسان در شکلگیری ویروس کرونا-19. پرسش این است که آیا ظهور بیماریهایی چون ایدز (HIV)، ابولا، سارس و مرس (MERS) نتیجه جهش طبیعی ویروسهای پیشین است و یا براثر مداخلهی انسان در طبیعت پیداشدهاند؟ این یادداشت بر آن است که مشخصاً کرونا براثر تجارت حیاتوحش و مصرف حیوانات وحشی موجب انتقال ویروسِ جانوران وحشی به انسان شدهاست. لذا، بشر با ویروسی رویاروگشته که سابقهای از آن در چرخهی دفاعیِ زیستی خود نبودهاست.
تجارت حیاتوحش و مصرف حیوانات وحشی و پیدایش ویروس کرونا-19
مقامات پزشکی چین وقتی سعی در یافتن منشأ ویروس جدید کرونا داشتند یک منبع احتمالی پیدا کرد: بازار مواد غذایی در ووهان چین، از میان 41 بیمار نخست، 27 نفر آنها در این بازار بودند. البته این شواهد قطعی نبود، ولی مقامات چینی بهسرعت بازار را تعطیل کردند. آنها قبلاً مشابه این پدیده را در مکانی دقیقاً مشابه این بازار دیده بودند. سال 2002 بود که ویروسی از خانواده کروناویروسها در بازاری مشابه ظهور یافت. آن زمان نیز مقامات بهداشتی در تلاش بودند تا از علّتِ شیوع آن بیماری که SARS نام گرفت، مطلع شوند. این ویروس نیز در بخش جنوبی سرزمینِ اصلی چین ظهور کرد و سپس در سراسر آن کشور پخش شد و ماهها پسازآن قربانی میگرفت. این ویروس بهتدریج 29 کشور را آلوده و 774 نفر را به کام مرگ فروبرد. حال 18 سال پسازآن رخداد، این ویروس تا زمان نگارش این یادداشت حداقل در 180 کشور بیش از یکمیلیون نفر را آلوده و بیش از 55 هزار نفر را به کام مرگ فرستادهاست. این بازارها چه ارتباطی با یکدیگر دارند و دلیل منشأ گرفتن این بیماری از آنها چیست؟ و چرا این دو رخداد در چین بهوقوع پیوستهاست؟(شکل 1)
بسیاری از ویروسها که انسان را بیمار میکنند از حیوانات سرچشمه میگیرند. برخی از ویروسهایی که باعث آنفلوانزا میشوند از پرندگان و خوکها سرچشمه میگیرند، ویروس HIV که عامل بیماری ایدز است از شامپانزهها منشأ گرفته و احتمالاً خفاشها منشأ ویروس کشندهی ابولا بودهاند. در خصوص ویروس SARS-COV-2 یا کرونا ویروس-19 شواهدی وجود دارد که پیش از آلودهکردن انسان از خفاش به یک پانگوولین-نوعی مورچهخوار از خانواده پولک پوستان- منتقل شدهاست.(شکل 2) درحالیکه پرشِ ویروسها در میان گونههای حیوانی وحشی، بسیار دیدهشدهاست، پرش و انتقال آنها به انسان اتفاق نادری است؛ زیرا لازمهی این اتفاق حضور همزمان همهی این میزبانها در یک نقطه یا مکان است. این جایی است که بازار مرطوب ووهان امکان آن را فراهم آوردهاست. بازار مرطوب ووهان یا Wet Market مکانی است که در آن حیوانات زندهی وحشی همانجا ذبحشده و برای مصرف عرضه میشوند.(شکل 3)
پروفسور پیتر لی، استادیار سیاستهای آسیای شرقی در دانشگاه هیوستون و متخصص سیاستگذاری چین در انستیتوی مطالعات انسانی می چنین میگوید:
«برای من و خیلی از دانشمندان این اتفاق اصلاً تعجبآور نبود، در بازار ووهان قفس حیوانات رویهم قرار میگیرد و حیوانات پایینتر در معرض خون و فضولات و مایعات خارجشده از حیوانات بالاتر قرار میگیرند و این دقیقاً چگونگی انتقال ویروس میان یک حیوان به دیگری است و در صورت تماس انسان با آن حیوان یا مصرف گوشت آن میتواند او را آلوده نماید و اگر از انسان آلوده به دیگری منتقل شود نقطه شروع اپیدمی خواهد بود». بازارهای مرطوب (Wet Markets) در بخشهای مختلف دنیا شامل چین، هنگکنگ، مکزیک، سنگاپور و تایلند وجود دارند. ولی بازارهای چین به این دلیل شهرت یافتهاند که تنوع حیوانی آنها بسیار بالا و بهویژه حیوانهای وحشی را نیز شامل میشوند. طبق گزارشها شکل 3 یک سیاهه از انواع حیوانهای ارایهشده در ووهان را نشان میدهد. این حیوانها از نقاط مختلف دنیا منتقلشدهاند و هرکدام میتواند حاوی ویروسهای مختص خود باشد. شگفت آنکه گوشت آنها بدون رعایت مقررات بهداشتی در اختیار مصرفکنندگان قرار میگیرد.
تاریخچه شکلگیری این بازار
چین در دهه 1970-م دچار قحطی سختی شد که براثر آن بیش از 36 میلیون نفر مُردند. دولت کمونیستی چین در آن زمان کنترل تولید غذا را در کنترل خود داشت. ازآنجاکه امکان تأمین غذا برای جمعیت 900 میلیونی خود را نداشت، اجازهی تغذیه از حیوانهای وحشی را صادر کرد. تا سال 1978 درحالیکه شرکتهای بزرگ بهطور فزاینده روی تولید گوشت خوک متمرکز بودند، با توجه به اجازه بالا برخی مزرعهداران کوچک به شکار و پرورش حیوانهای وحشی و غیرِاهلی وحشی روی آوردند.
دکتر پیتر لی در این خصوص چنین میگوید: این گرایش «در ابتدای امر، بیشتر برای تغذیه خانو اده و در محدوده حیات خانه، حیوانهایی چون لاکپشت نگهداری میشدند و این نقطه شروع تجارت پرورش حیوانهای وحشی بود». ازآنجاکه این اقدام به تامین غذایی کمک میکرد، دولت چین از آن حمایت کرد. «این برای دولت امری ضروری بود که مردم را تشویق به ایجاد غذا از هر طریقی بکند تا از شرایط فقر و قحطی فاصله بگیرند بدون توجه به اینکه چه میکنند»؛ اما پس از آن در سال 1988، دولت چین تصمیمی گرفت که شکل تجارت حیوانهای وحشی را تغییر داد و قانون حمایت از حیاتوحش را تصویب کرد. در این قانون حیوانات بهعنوان «منابع متعلق به دولت» تعیین شد و از افرادی که در استفاده از حیاتوحش فعال بودند محافظت میکرد.
ماده 3: حیاتوحش جزو منابع متعلق به دولت است. دولت از حقوق و منافع قانونی نهاد ها و اشخاصی که مشغول توسعه یا استفاده از منابع حیاتوحش هستند، حمایت میكند.
ماده 4: دولت باید سیاست تقویت حفاظت از منابع حیاتوحش، اهلیسازی و پرورش گونههای وحشی حیوانات و توسعه و بهرهبرداری عقلانی منابع حیاتوحش را دنبال و تحقیقات علمی در مورد حیاتوحش را ترغیب کند. به واحدها و اشخاصی که در زمینه حفاظت یا اهلیسازی و پرورش حیوانات وحشی دستاوردهای چشمگیری داشته اند، توسط دولت پاداش اعطا میشود.
پیتر لی ادامه میدهد: «این دو ماده ویرانگرترین بخش این قانون است. چراکه اگر حیاتوحش بهعنوان منابع طبیعی در نظر گرفتهشود، به این معنی است که استفاده از آن به نفع انسان فراهم میآید» ماده 17 این قانون همچنین تشویق به پرورش و نگهداری این حیوانها و اهلی سازی آنها میکند.
ماده 17: دولت بایستی تشویق به اهلیسازی و پرورش حیوانات وحشی کند. هرکسی که قصد دارد حیوانات وحشی را تحت حمایت ویژه دولت بومی و پرورش دهد، مجوز دریافت میکند. اقدامات اداری برای چنین مجوزهایی توسط اداره امور حیاتوحش تحت نظر شورای دولت تدوین میشود.
با تصویب این قانون، یک صنعت به وجود آمد و مزارع کوچک محلی به صنایع بزرگ تبدیل شدند. بهعنوانمثال، این مزرعه پرورش خرس فقط با 3 خرس شروع بهکار کرد و در ادامه در آن چیزی بیش از 1000 خرس پرورش پیدا کرد. جمعیت بیشتر به معنی شانس بیشتر در گسترش بیماری است. یک حیوان بیمار بهراحتی میتواند سایر حیوانات را بیمار کند.
مزرعهداران، همچنین انواع مختلفی از حیوانها را در یک مزرعه پرورش میدادند؛ که این خود به معنی تنوع ویروسی در میان گونههای حیوانی در مزارع است. بااینوجود این حیوانها برای سوداگری به بازارهای مرطوب راه پیدا کردند. درحالیکه پرورش حیاتوحش شروع به رونق کرد، همزمان پوششی برای صنعت غیرقانونی سایر حیوانهای وحشی و پُرخطر مانند ببر، کرگدن و پنگولینها به وجود آمد و قاچاق این حیوانات به چین آغاز گردید.
در اوایل دهه 2000 میلادی، اکثر این بازارها را حیوانهای وحشی شکل میداد که اتفاق غیرمنتظره سارس رخ داد. جدیدترین ویروس مرگبار SARS شیوع پیدا کرد. تنها در چین بیش از 1400 مورد مبتلا گزارش شد. این همان چیزی بود که مسئولان بهداشت از آن ترس داشتند. در سال 2003، شیوع SARS به یک بازار مرطوب در جنوب چین ردیابی شد. در شهر فوشان در ایالت گوآنگدانگ. دانشمندان ردپای این ویروس را در مزرعهها میان گونهای از گربه (CIVET) پیدا کردند. پسازآن مقامات چینی بهسرعت این بازارها را تعطیل کردند و پرورش این حیوانها را ممنوع اعلام کردند؛ اما تنها چند ماه پس از همهگیری سارس مقامات چین 54 گونه حیاتوحش ازجمله گربه CIVET را برای پرورش قانونی اعلام کردند. تا سال 2004 صنعت پرورش حیاتوحش چیزی حدود 100 میلیارد یوآن ارزش یافت و نفوذ بسیار زیادی در دولت چین کسب کرد.
«سهم صنعت پرورش حیاتوحش در GDP چین بسیار بسیار کوچک بود ولی قدرت نفوذ و چانهزنی بسیار زیادی در لابیهای قدرت چین داشت» به دلیل همین نفوذ بود که دولت چین مجدداً به این بازارها اجازه فعالیت داد. بهعنوانمثال در سال 2016 دولت اجازه پرورش گونههای درخطر انقراض مانند ببرها و پنگولینها را داد. تا سال 2018 ارزش صنعت پرورش حیاتوحش 148 میلیارد یوآن رشد کرده و تاکتیکهای هوشمندانهای برای فعال نگهداشتن این بازارها کسب کرده بود.»
«این صنعت حیوانهای وحشی را بهعنوان محصولات نیروبخش، مکملهای بدنسازی و تقویتکننده جنسی و مقوّی سیستم ایمنی برای مبارزه با بیماریها تبلیغ میکرد. برای درستیِ هیچیک از این ادعاها کوچکترین شاهدی وجود ندارد». بااینوجود، این محصولات در میان بخش تأثیرگذار جامعه چین و همچنین افراد ماجراجو از سراسر جهان محبوبیت پیدا کردند. «اکثر شهروندان چینی حیوانهای وحشی را مصرف نمیکنند. آن بخشی که این حیوانات را مصرف میکنند افراد مرفه و قدرتمند هستند، این علاقه سوداگرانه تعداد معدودی از مصرفکنندگان حیاتوحش منافع ملّی چین را در خطر جدی قرار داده است» و در ادامه جهان را در معرض خطر قرار دادهاست. مجدداً با شیوع کرونا ویروس جدید دولت چین بازارهای مرطوب را به حالت تعلیق درآورد و بهطور موقت تجارت حیوانهای وحشی را ممنوع اعلام کرد . بسیاری از فعالان در شبکههای اجتماعی و نهادهای بینالمللی در تلاش هستند تا این ممنوعیت را دائمی کنند. پیشبینی میشود تا زمانی که مداخله انسان در نظم طبیعت و دستاندازی به منابع آن و چنین سیاستهایی دستخوش تغییر جدی نشود امکان وقوع چنین پدیدههایی در آینده متصور است.
نتیجهگیری
میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که تاکنون قابلپذیرشترین فرضیه برای منشاء این ویروس، فراهم شدن امکان انتقال ویروس از حیوانهای وحشی به انسان بهعنوان میزبان، جهش آن در انسان و سرایت آن به جهان انسانی است. تا زمانی که فرضیه قابلاثبات دیگری نیامده، این فرضیه قانعکنندهترین فرضیهای است که فراروی ماست.
نتیجهگیری دیگر، اثبات مجدد یکپارچگی جهانی است. یک عادت غلط و یا یک تصمیم سوداگرانه؛ هرچند در ابتدا بر اساس ضرورت و تلاش برای بقا بودهباشد، در یک نقطه از جهان میتواند جان میلیونها انسان را به مخاطره بیندازد و زندگی میلیاردها انسان دیگر را در رنج و سختی و یا حتی فقر و فلاکت فروبرد. یکبار دیگر، پیوستگی جهانی خودش را بر تمامی نوع بشر نمایان میکند و ضرورت برقراری همکاریهای صلحآمیز و همدلی و همراهی جهانی بر همگان به اثبات میرسد. آنانکه تصور میکنند مرزهای کشورها را میتوان بست و جهانی بسته خلق کرد، اکنون باید دریافته باشند که این کار شدنی نیست و آدمی برای بقا نیاز به زندگی مشترک در سطح جهان دارد و اندازه ملّی کفایت نمیکند. از این رو است که این یادداشت بر این باور است که فهم منشاء این ویروس، بر سیاستگذاریِ مقابله و ساخت جهانِ پسا کرونا بسیار تأثیر گذار است. این نشان میدهد که سیاستهای دودهه گذشته تا چه اندازه اشتباه بودهاست.
متخصصان شیوع بیماریهای واگیردار برای مقابله با گسترش این بیماریها بر قطع چرخه تولید و توزیع ویروسها تأکید میکنند. این یادداشت منشأ این ویروس را نشان میدهد؛ بنابراین، همه ملّتها ازجمله ایران باید از چین و جامعه جهانی بخواهند این تجاوز به حیاتوحش را پایان دهند و عزم جهانی برای مقابله با آن شکل گیرد. این میتواند یکی از مأموریتهای دیپلماسی عمومی ایرانیان باشد.
مدیرکل دفتر پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی در گفت و گو با «ایران»:
معتادان ترخیص شده دوباره به پاتوقها بر میگردند !
پرستو رفیعی
خبرنگار
در روزهای اخیر تجمع تعداد زیادی از معتادان متجاهر و بی خانمان در برخی از خیابانهای تهران باعث ایجاد ترس و نگرانی در بسیاری از افراد جامعه شده است. چرا که سیستم ایمنی ضعیف بدن این افراد و همچنین عوامل و شرایط محیطی حاکم بر زندگی آنها امکان ابتلا به بیماری کرونا و تبدیل آنها به ناقلین سیار بیماری در جامعه را افزایش میدهد.
در چنین شرایطی انتشار خبرهایی مبنی بر ترخیص تعداد زیادی از معتادانی که در کمپها و مراکز ماده ۱۶ نگهداری میشدند و همچنین حضور آنها در خیابانها به دلیل بسته بودن پارکها بر میزان نگرانیها می افزاید. مدیرکل دفتر پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی در گفت و گو با «ایران» در باره دلایل حضور بیش از پیش معتادان متجاهر در سطح شهر میگوید: همه ساله در اسفند ماه، طرح نوروزی دستگیری معتادان متجاهر از سطح خیابانها اجرا میشد. برای اجرای این طرح در اسفند ۹۸ هم اقدامات لازم صورت گرفت و منابع و ظرفیتهای لازم از سوی دستگاههای مربوطه فراهم شد. طبق اعلام ستاد مبارزه با مواد مخدر از ۱۵ هزار معتاد شناسایی شده ۱۰ هزار نفر در مراکز وابسته به بهزیستی، سازمان زندانها، نیروی انتظامی و... حضور داشتند و بهزیستی وظیفه جمع آوری ۵ هزار معتاد حاضر در پاتوق ها و معابر را بر عهده گرفت. فرید براتی سده می افزاید در حالی که بودجه و امکانات لازم فراهم شده بود موضوع افزایش خطر شیوع بیماری کرونا در اجتماعات مطرح و مقرر شد برای پیشگیری از افزایش مبتلایان به کووید ۱۹ این طرح تا اطلاع ثانوی اجرایی نشود.
از سوی دیگر مصوبههای بعدی کمیته درمان تأکید داشت، افراد مقیم در مراکز در همانجا بمانند و به هیچ وجه ترخیص نشوند. به گفته وی در راستای اجرای مصوبات کمیته درمان علاوه بر ممنوعیت جمع آوری معتادان متجاهر از سطح شهر، به مراکز نگهداری اعلام کردیم هرگونه ملاقات و ورود و خروج معتادان به مراکز ممنوع شود و با مشاهده علائم بیماری در افراد به سرعت اقدامات لازم برای قرنطینه صورت بگیرد. وی درباره افزایش حضور معتادان در سطح شهر میگوید: ترخیص و جذب در مراکز ماده ۱۶ بهزیستی با نظر و دستور نماینده دادستان کل کشور صورت میگیرد. همچنین با توجه به این که طبق قانون نگهداری افراد مذکور در مراکز نگهداری شبانه روزی تنها برای مدت ۶ ماه امکانپذیر است و طبق قانون نگهداری آنها حتی یک ساعت بیش از این مدت تنها با دستور مسئولین و مقامات ارشد کشور ممکن است، حدود ۴ هزار نفر از معتادان مقیم مراکز نگهداری ترخیص شدند. البته از این تعداد تنها ۵۲۰ نفر مقیم مراکز ماده ۱۶ بهزیستی بوده اند، که از این ۵۲۰ نفر هم حدود ۸۰ نفر با وجود صدور حکم ترخیص همچنان در مراکز نگهداری میشوند. او میگوید از آنجایی که متأسفانه تعدادی از افراد ترخیص شده به پاتوقها بازمیگردند، ما با افزایش حضور معتادان در خیابانها و پاتوقها مواجه شدهایم. مدیرکل دفتر پیشگیری و درمان اعتیاد بهزیستی تأکید میکند: درباره انتقال معتادانی که این روزها در خیابان شوش دیده شدهاند به دره فرحزاد، هیچ اقدامی از سوی بهزیستی صورت نگرفته است.
به گفته براتی سده تاکنون در مراکز تحت نظارت بهزیستی نیز شیوع کرونا مشاهده نشده و تنها تعداد کمی از افرادی که به صورت سرپایی برای دریافت متادون مراجعه میکردند دارای علائم بیماری بودند که برای مداوا به مراکز درمانی ارجاع داده شدهاند.
سید مالک حسینی، سرپرست سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران نیز دراین باره می گوید: شهرداری تهران درهیچ جای قانون تکلیفی درباره معتادان متجاهر ندارد بلکه صرفاً در خصوص فرآیند بازپروری پس از ترک اعتیاد تکالیفی برایش مشخص شده که در حد امکانات به آن پایبند است.
وی افزود: تجمع این افراد در مناطقی از تهران از جمله شوش و هرندی اسباب گلایه مندی بسیاری از شهروندان را به همراه داشته و میتواند سبب شیوع هر چه بیشتر بیماری کرونا درپایتخت شود. به همین دلیل ما با همکاری نزدیک با نیروی انتظامی در محلهای تجمع معتادان متجاهر در برخی نقاط تهران از جمله میدان شوش حضور داشتیم و آن دسته از افرادی را که به تشخیص نیروی انتظامی نیاز به مراقبت داشتند به گرمخانهها منتقل کردیم.
میثم بائو ، بازیکن سابق استقلال، پرسپولیس و تیم ملی در گفت و گو با «ایران»:
با کرونا جنگیدم و شکستش دادم
حامد جیرودی
خبرنگار
در روزهایی که بخشی از مردم دچار بیماری کرونا شده اند، تعدادی از ورزشکاران هم با این ویروس دست و پنجه نرم کرده و می کنند. یکی از این ورزشکاران، میثم بائو فوتبالیست سابق تیم ملی، استقلال و پرسپولیس است که به ویروس کرونا مبتلا و در بیمارستان هم بستری شد اما خوشبختانه توانست بهبودی خود را به دست آورد و حالا در حال استراحت است. این بازیکن بازنشسته قائمشهری در خصوص شرایطی که در این مدت برایش به وجود آمد، به خبرنگار «ایران» چنین توضیح داد:« در جریان انتخابات این دوره مجلس، یکی از دوستان من کاندیدا شده بود و من به واسطه رفاقتی که با او داشتم، در یک هفته مانده به رأی گیری در تمامی مساجد و اجتماعات که او برای صحبت با مردم می رفت، حضور پیدا می کردم و در حوزه قائمشهر، سوادکوه، کیا کلا که او برای تبلیغات می رفت، همراهش بودم. در همان یک روز مانده به رأی گیری بود که اعلام شد ویروس کرونا به ایران آمده است. من دقیقاً 14 روز بعد یک حالت لرز پیدا کردم و احساس میکردم بدنم از درون می سوخت. البته تب نداشتم ولی بدنم می سوخت و من از همان موقع فهمیدم که کرونا گرفته ام. با این حال، به من گفتند احتمالاً سرما خورده ام ولی بعد از 3 روز معده و روده و کمرم هم درگیر شد. سی تی اسکن دادم و مشخص شد کرونای خفیفی دارم و ریه ام 5 درصد درگیر شده است ولی نیازی به بستری نیست. با این حال، بدنم روز به روز ضعیف تر می شد که دوباره یک هفته بعد سی تی اسکن دادم و مشخص شد ریه ام 20 درصد درگیر شده است. سرفههایم شروع شد و بدن درد و عرق سرد هم همراهش بود. اکسیژن خونم از 97 که طبیعی است به 87 رسید که خیلی خطرناک بود و برای همین بستری شدم و 5 شب زیر دستگاه اکسیژن بودم. در این مدت 9 کیلو وزن کم کردم ولی اکسیژن بدنم به حالت عادی برگشت و مرخص شدم. البته در 3، 2 روز ابتدایی در خانه هم زیاد حالم خوب نبود ولی الان چند روزی است که بهتر شده ام و شب ها می توانم بخوابم.»
او درباره نحوه درمان خود هم چنین صحبت کرد:« در خانه که در قرنطینه بودم، همسرم کارهای من را انجام میداد که البته او هم کرونای خفیف گرفت ولی شکر خدا خوب شد. در این مدت، داروهایی که برای آرام شدن معده و روده ام مصرف می کردم ، تأثیر زیادی روی من نداشت و فقط بدن خودش باید با این بیماری بجنگد. برای از بین رفتن کرونا، داشتن روحیه خوب خیلی مهم است. من بار دوم که گفتند کرونا دارم، از لحاظ روحی افت کردم. چون دارویی مختص کرونا وجود نداشت و آنقدر تبلیغات منفی بود که آدم خود به خود روحیه اش را از دست می دهد ولی وقتی بیمارستان بستری شدم، دلم قرص شد که از من نگهداری می کنند و مواظبم هستند. این بیماری بسیار مرموز است و من چون تب نداشتم و سرفه نمی کردم، فکر می کردم مشکل خاصی ندارم و روز پانزدهمی که کرونا گرفته بودم در بیمارستان بستری شدم. در این مدت معده و روده من خیلی اذیت شد. الان 38 روز از وقتی که کرونا گرفتم و 27 روز از وقتی که تشخیص دادند، این ویروس را گرفته ام، می گذرد ولی خدا را شکر توانستم به خوبی با کرونا بجنگم و این ویروس را شکست دهم.»
در این مدت، خیلی از علاقه مندان به فوتبال پیگیر وضعیت بائو بودند. او در این خصوص چنین واکنشی داشت: «من در صفحه شخصی خودم از همه کسانی که به یادم بودند، تشکر کردم ولی در اینجا هم باز تشکر می کنم. خیلی ها زنگ زدند اما چون بی حال بودم، نتوانستم جواب شان را بدهم ولی دست شان درد نکند. آندرانیک تیموریان، هاشم بیک زاده، فرزاد آشوبی، ابراهیم صادقی، امیر قلعه نویی، فرهاد حمیداوی و امیر مهدی علوی سخنگوی فدراسیون فوتبال با من تماس گرفتند و جویای حالم بودند. دراگان اسکوچیچ سرمربی تیم ملی هم که برای من پست گذاشت و دست شان درد نکند.»
در حال حاضر هنوز وضعیت ادامه برگزاری بازی های لیگ نوزدهم مشخص نیست. بائو در این باره که امیدوار به برگزاری مسابقات است یا خیر گفت:« اگر همه مردم رعایت کنند، بله امیدوارم. الان در شمال همه شهرها ایست بازرسی قرار داده اند و خیابان ها خلوت شده است. اگر همین طور باشد، فکر می کنم این ویروس از اوایل اردیبهشت از بین می رود و بازیها هم برگزار شود. اگر بازی ها این طور بخواهد تمام شود، خوب نیست. چون همه تیم ها هزینه کرده اند و بازیکنان هم در سرما و گرما تمرین کرده اند و حیف است زحمت شان به هدر برود.» بائو درباره دوری اش از فوتبال هم حرف زد:« من که خیلی دلم برای فوتبال تنگ شده. مصدومیت هایی که داشتم، باعث شد زود فوتبال را کنار بگذارم ولی دنبال مربیگری رفتم و مدرک A آسیا را گرفتم و فوق لیسانس مدیریت ورزشی را هم گرفتم ولی متأسفانه در باندهای فوتبالی نبوده ام و 5 سال است حتی در شهر خودم یک تعارف به من نمی شود. من در 11 تیم بازی کردم. به خاطر اینکه در باندی نبودم و فکر کنم این تعداد تیمها خودش یک رکورد باشد.»
خبرنگار
در روزهایی که بخشی از مردم دچار بیماری کرونا شده اند، تعدادی از ورزشکاران هم با این ویروس دست و پنجه نرم کرده و می کنند. یکی از این ورزشکاران، میثم بائو فوتبالیست سابق تیم ملی، استقلال و پرسپولیس است که به ویروس کرونا مبتلا و در بیمارستان هم بستری شد اما خوشبختانه توانست بهبودی خود را به دست آورد و حالا در حال استراحت است. این بازیکن بازنشسته قائمشهری در خصوص شرایطی که در این مدت برایش به وجود آمد، به خبرنگار «ایران» چنین توضیح داد:« در جریان انتخابات این دوره مجلس، یکی از دوستان من کاندیدا شده بود و من به واسطه رفاقتی که با او داشتم، در یک هفته مانده به رأی گیری در تمامی مساجد و اجتماعات که او برای صحبت با مردم می رفت، حضور پیدا می کردم و در حوزه قائمشهر، سوادکوه، کیا کلا که او برای تبلیغات می رفت، همراهش بودم. در همان یک روز مانده به رأی گیری بود که اعلام شد ویروس کرونا به ایران آمده است. من دقیقاً 14 روز بعد یک حالت لرز پیدا کردم و احساس میکردم بدنم از درون می سوخت. البته تب نداشتم ولی بدنم می سوخت و من از همان موقع فهمیدم که کرونا گرفته ام. با این حال، به من گفتند احتمالاً سرما خورده ام ولی بعد از 3 روز معده و روده و کمرم هم درگیر شد. سی تی اسکن دادم و مشخص شد کرونای خفیفی دارم و ریه ام 5 درصد درگیر شده است ولی نیازی به بستری نیست. با این حال، بدنم روز به روز ضعیف تر می شد که دوباره یک هفته بعد سی تی اسکن دادم و مشخص شد ریه ام 20 درصد درگیر شده است. سرفههایم شروع شد و بدن درد و عرق سرد هم همراهش بود. اکسیژن خونم از 97 که طبیعی است به 87 رسید که خیلی خطرناک بود و برای همین بستری شدم و 5 شب زیر دستگاه اکسیژن بودم. در این مدت 9 کیلو وزن کم کردم ولی اکسیژن بدنم به حالت عادی برگشت و مرخص شدم. البته در 3، 2 روز ابتدایی در خانه هم زیاد حالم خوب نبود ولی الان چند روزی است که بهتر شده ام و شب ها می توانم بخوابم.»
او درباره نحوه درمان خود هم چنین صحبت کرد:« در خانه که در قرنطینه بودم، همسرم کارهای من را انجام میداد که البته او هم کرونای خفیف گرفت ولی شکر خدا خوب شد. در این مدت، داروهایی که برای آرام شدن معده و روده ام مصرف می کردم ، تأثیر زیادی روی من نداشت و فقط بدن خودش باید با این بیماری بجنگد. برای از بین رفتن کرونا، داشتن روحیه خوب خیلی مهم است. من بار دوم که گفتند کرونا دارم، از لحاظ روحی افت کردم. چون دارویی مختص کرونا وجود نداشت و آنقدر تبلیغات منفی بود که آدم خود به خود روحیه اش را از دست می دهد ولی وقتی بیمارستان بستری شدم، دلم قرص شد که از من نگهداری می کنند و مواظبم هستند. این بیماری بسیار مرموز است و من چون تب نداشتم و سرفه نمی کردم، فکر می کردم مشکل خاصی ندارم و روز پانزدهمی که کرونا گرفته بودم در بیمارستان بستری شدم. در این مدت معده و روده من خیلی اذیت شد. الان 38 روز از وقتی که کرونا گرفتم و 27 روز از وقتی که تشخیص دادند، این ویروس را گرفته ام، می گذرد ولی خدا را شکر توانستم به خوبی با کرونا بجنگم و این ویروس را شکست دهم.»
در این مدت، خیلی از علاقه مندان به فوتبال پیگیر وضعیت بائو بودند. او در این خصوص چنین واکنشی داشت: «من در صفحه شخصی خودم از همه کسانی که به یادم بودند، تشکر کردم ولی در اینجا هم باز تشکر می کنم. خیلی ها زنگ زدند اما چون بی حال بودم، نتوانستم جواب شان را بدهم ولی دست شان درد نکند. آندرانیک تیموریان، هاشم بیک زاده، فرزاد آشوبی، ابراهیم صادقی، امیر قلعه نویی، فرهاد حمیداوی و امیر مهدی علوی سخنگوی فدراسیون فوتبال با من تماس گرفتند و جویای حالم بودند. دراگان اسکوچیچ سرمربی تیم ملی هم که برای من پست گذاشت و دست شان درد نکند.»
در حال حاضر هنوز وضعیت ادامه برگزاری بازی های لیگ نوزدهم مشخص نیست. بائو در این باره که امیدوار به برگزاری مسابقات است یا خیر گفت:« اگر همه مردم رعایت کنند، بله امیدوارم. الان در شمال همه شهرها ایست بازرسی قرار داده اند و خیابان ها خلوت شده است. اگر همین طور باشد، فکر می کنم این ویروس از اوایل اردیبهشت از بین می رود و بازیها هم برگزار شود. اگر بازی ها این طور بخواهد تمام شود، خوب نیست. چون همه تیم ها هزینه کرده اند و بازیکنان هم در سرما و گرما تمرین کرده اند و حیف است زحمت شان به هدر برود.» بائو درباره دوری اش از فوتبال هم حرف زد:« من که خیلی دلم برای فوتبال تنگ شده. مصدومیت هایی که داشتم، باعث شد زود فوتبال را کنار بگذارم ولی دنبال مربیگری رفتم و مدرک A آسیا را گرفتم و فوق لیسانس مدیریت ورزشی را هم گرفتم ولی متأسفانه در باندهای فوتبالی نبوده ام و 5 سال است حتی در شهر خودم یک تعارف به من نمی شود. من در 11 تیم بازی کردم. به خاطر اینکه در باندی نبودم و فکر کنم این تعداد تیمها خودش یک رکورد باشد.»
با شیوع ویروس کرونا و اعمال محدودیت های تردد
مصرف بنزین به میانگین سال 1379 رسید
عطیه لباف
خبرنگار
بنزین سوزی در نوروز امسال وضعیتی مشابه با اواخر دهه 1370 داشت. آن زمان، کمتر از 4 میلیون وسیله نقلیه بنزین سوز در کشور تردد میکرد و جمعیت نیز کمتر از 70 میلیون نفر بود. اما چرا و چگونه؟ به خاطر شیوع ویروس کرونا، این روزها شرایط متفاوت از سالهای قبل شده و ترددها کاهش یافته است. همین موضوع باعث شده که میزان مصرف بنزین به دهههای قبل بازگردد. آمارهای نوروزی نشان میدهد که امسال میانگین مصرف 44 میلیون لیتر در روز بود. این درحالی است که سال گذشته، ما شاهد رکوردشکنی مصرف بنزین در تعطیلات نوروزی بودیم و فقط در یک روز رقم 136 میلیون لیتر به ثبت رسید. در این خصوص، کرامت ویسکرمی، مدیرعامل شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی میگوید: «میانگین توزیع روزانه بنزین کشور از ابتدای روز جمعه (یکم فروردینماه) تا پایان روز جمعه (۱۵ فروردینماه) ۴۴ میلیون لیتر بوده است، که این رقم از کاهش ۵۰ میلیون لیتری مصرف روزانه بنزین کشور در مقایسه با مدت مشابه پارسال حکایت دارد.» بر اساس آمارهای شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی ایران، در دوره مشابه پارسال (یکم تا ۱۵ فروردینماه سال ۹۸) بهطور میانگین روزانه ۹۴ میلیون لیتر بنزین در کشور مصرف شده است. اما امسال با محدودیتهای اعلام شده از سوی ستاد ملی مبارزه با کرونا ترددهای درون و برونشهری بهویژه سفرهای نوروزی کم شد و همین موضوع تقاضا برای بنزین را کاهش داد.
هر ایرانی، نیم لیتر بنزین سوزاند
با در نظر گرفتن جمعیت 83 میلیون نفری کشور میتوان گفت که نوروز امسال، سهم ایرانی از مصرف روزانه بنزین کشور کمتر از نیم لیتر بوده است. این رقم برای سرانه مصرف بنزین از سال 1375 تاکنون بی سابقه بوده است. اگر تعداد وسایل نقلیه بنزین سوز کشور را نیز به مفروضات اضافه کنیم، میتوان گفت که این شرایط در تاریخ ایران
بیسابقه است. اکنون حدود 22 میلیون خودرو و موتورسیکلت در کشور تردد دارد. همچنین، با توجه به این ارقام میتوان گفت که احتمالاً در فروردین امسال بیشترین سوختگیری خودروها و موتورسیکلتها از سهمیههای بنزین تخصیص داده شده، انجام میشود و میزان کمتری با نرخ آزاد سوختگیری خواهد شد.
مصرف برابر با سال 1379 شد
مصرف بنزین معمولاً در تعطیلات نوروز در پیک سال قرار میگیرد. اما میانگین مصرف در نوروز امسال تقریباً برابر با میانگین مصرف بنزین در سالهای 1379 و 1380 بود. در سال 1379 میانگین مصرف بنزین در حدود 43 میلیون لیتر در هر روز بوده است. با توجه به اینکه در آن سال تعداد وسایل نقلیه بنزین سوز، یک پنجم سال جاری بوده میتوان گفت که مردم به توصیههای عمومیستاد مقابله با کرونا و کاهش ترددهای درون و برونشهری در ایام نوروز امسال توجه داشتند.
افزایش مصرف از روز شنبه
پیش بینی میشود که با افزایش ترددها از ابتدای هفته جاری میزان مصرف به مرور به میانگین اسفند ماه بازگردد. به طوری که از روز شنبه و با بازگشایی نسبی ادارات، شرکتها و اصناف دوباره مصرف به محدوده 60 میلیون تا 70 میلیون لیتر در روز بازگردد. مطابق با آمار، مصرف بنزین کشور در اسفندماه بهطور میانگین روزانه ۶۸ میلیون لیتر بود.
عاقبت طرح کمک معیشتی
طرح کمک معیشتی بنزینی که از آبان ماه و با سهمیه بندی بنزین کلید خورد، قرار بود که از محل درآمدهای حاصل از فروش بنزین پرداخت شود. آن زمان دولت برآورد کرده بود که مصرف بنزین در سال جاری به حدود روزانه ۹۳ تا ۹۴ میلیون لیتر برسد و ۶۷ درصد یعنی دو سوم بنزین عرضهشده سهمیهبندی و یک سوم آن آزاد و با قیمت ۳ هزار تومان باشد. به این ترتیب ۳۰ تا ۳۱ هزار میلیارد تومان از طریق اجرای این طرح درآمد ایجاد و این منابع تماماً در قالب طرح کمک معیشتی به اقشار کم درآمد جامعه پرداخت شود. اما اکنون با کاهش مصرف در اسفند ماه و فروردین ماه درآمد این بخش نیز کاهشی خواهد بود. درحالی که تعهد دولت همچنان باقی است. ضمن آنکه یارانهها و کمکهای دیگری که این اواخر و با شیوع ویروس کرونا در سازوکار حمایتی تعریف شده، نیز باید پرداخت شود.
آیا زمان آزادسازی قیمتهاست؟
کاهش مصرف بنزین تنها مختص ایران نیست و در اغلب کشورهای جهان با اعمال قرنطینهها و یا محدودیتها مصرف بنزین روندی کاهشی داشته است. ضمن آنکه قیمتها نیز همراستا با تحولات بازار نفت روندی نزولی را طی کرده است. در این مدت، حتی سقوط قیمتها برای فرآوردههای نفتی شدیدتر از افتهای پی در پی قیمت نفت بود. در این باره سید حمید حسینی، کارشناس انرژی و سخنگوی اتحادیه صادرکنندگان فرآوردههای نفتی در صفحه توییتر خود نوشت: «اتفاق نادری که در بازار نفت افتاده، کاهش شدیدتر قیمت فرآوردههای نفتی به نسبت نفت خام است. اکنون هر لیترنفت خام ۱۵ سنت، بنزین ۱۲ سنت، نفتا ۱۳ سنت و مازوت ۱۴ سنت معامله میشود، لذا بعضی از کارشناسان خواستار آزاد سازی قیمت بنزین و فروش بنزین به قیمت ۱۸۰۰ تومان شده اند.» با نگاهی به آمار قیمت روزانه فرآوردههای نفتی در بازار خلیج فارس طی دوهفته اخیر نیز میتوان گفت که اکنون هر تن بنزین در این بازار حدود 150 دلار به فروش میرسد. یعنی تقریباً 15 سنت برای هر لیتر. اکنون در امریکا نیز بهای بنزین به کمترین میزان در ۲۰ سال اخیر سقوط کرده است. مطابق آخرین آمار، قیمت بنزین برای تحویل در بنادر امریکا به ۵۵ سنت در گالن (۱۴.۵ سنت در لیتر) در ۳۱ مارس ۲۰۲۰ رسیده بود. اما آیا زمان آزادسازی قیمت بنزین در ایران الان است؟ برخی از کارشناسان این اقدام را در شرایط کنونی اقتصاد و تحولات بازار نفت مناسب نمیدانند. چراکه ممکن است با افزایش مجدد قیمت نفت و کاهش شدت بحران کووید-19 اواسط سال 2020 قیمت بنزین دوباره بالا برود و این موضوع منجر به افزایش فشار بر اقتصاد خانوار و به طور کلی کشور شود. اما از نظر نزدیک بودن قیمت بنزین در ایران و جهان اکنون کمترین فاصله میان نرخهای جهانی و داخلی وجود دارد که احتمالاً قاچاق بنزین و همینطور گازوئیل را از رونق انداخته است.
فرشاد مؤمنی: درسهای کرونا برای اقتصاددانان دنیا
از رکود به مثابه یک فرصت بهره ببریم
دکتر فرشاد مؤمنی
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی
شیوع ویروس کرونا، به مثابه یک پدیده جهانی، از جنبههای مختلفی شایسته تأمل و تحلیل است. اگر بخواهیم از زاویه اقتصادی به پیامدها، عواقب و تبعات شیوع این ویروس در سطحی جهانی بپردازیم، هفت مورد جدی را میتوان برشمرد؛
نخست؛ بحرانی که در پی عرضه و تقاضا شکل خواهد گرفت و به دنبال آن مشاغل گستردهای از بین خواهند رفت؛ بویژه مشاغلی که در حیطه خدمات قرار دارند.
دوم؛ واکنشهایی که بلافاصله پس از شیوع ویروس کرونا مشاهده شد یا اینکه بعد از این انتظار میرود پدیدار شود؛ یکی از این واکنشها نقش مرکزی دولتها، تصمیمگیری آنها و قدرتشان در اجرایی کردن تصمیمات اخذ شده بود که طی آن سطوح آسیبپذیری همه کشورهای دنیا برحسب سطوح قدرتِ انعطاف دولتها به نمایش گذاشته شد.
سوم؛ تحولاتی که در بازارهای مالی جهانی شده اتفاق افتاد؛ برحسب اینکه این بحران دوره زمانی چند ماهه داشته باشد ارزیابیها و تحلیلهای متفاوتی برای متفکران و تحلیلگران موضوعیت پیدا کرد.
چهارم؛ در شرایطی که دولتها در مرکز همه انتظارات و امکانات قرار گرفتهاند، مسأله کاهش درآمدهای دولت و افزایش چشمگیر هزینههای آن را میتوان به عنوان وجه دیگری از پیامدهای شیوع ویروس کرونا برشمرد.
پنجم؛ افزایش فقر، مسأله بسیار مهم بعدی است که به عنوان پیامد اقتصادی بحران کرونا باید محل تأمل صاحبنظران و سیاستگذاران قرار گیرد.
ششم؛ مسألهای بود که به عنوان یک تجربه بزرگ مطرح شد و آن به آزمون درآمدن رویکردهای نظری حاکم بر سیاستهای اقتصادی-اجتماعی دولتها بود. در کشورهای صنعتی در مواجهه با شیوع ویروس کرونا، دو دیدگاه در برابر یکدیگر صفآرایی کردند؛ نخست دیدگاه مبتنی بر برنامه و اقدامات اصولی مانند «قرنطینه» و «ایجاد فاصلهگذاری اجتماعی» و دوم، دیدگاهی که تصورش بر این بود اگر شیوه رهاسازی در دستور کار قرار گیرد، بصورت خود به خودی نوعی ایمنی جمعی به وقوع خواهد پیوست؛ هر چند که ممکن است تلفات گستردهای هم به همراه داشته باشد.
در این ماجرا، آن دیدگاههایی که نقش تعیینکننده و سرنوشتساز برای سیاست اجتماعی قائل هستند، در برابر آنهایی قرار گرفتند که خصوصیسازی و مقرراتزدایی را نیروی محرکه اصلی واکنش نسبت به تغییرات میدانستند. بنابراین، یکی دیگر از پیامدهای شیوع این ویروس قرارگیری این دو نگاه تئوریک در برابر یکدیگر بود.
هفتم؛ «شرایط اولیه متفاوت کشورها» مسأله بسیار حیاتی دیگری بود که در تجربه کرونا در مقیاس جهانی مشاهده شد؛ چراکه در میان کشورهای صنعتی، شرایط اولیه متفاوت به کارنامههای متفاوت انجامید. این قضیه، در مقایسه بین کشورهای صنعتی و کشورهای در حال توسعه به مراتب چشمگیرتر و از جهاتی سرنوشتسازتر بود (که البته این موضوع اخیر نیازمند بحثهای گستردهتر است.)
اما فارغ از پیامدهای اقتصادی شیوع ویروس کرونا در بعد جهانی، این پرسش مطرح میشود که آیا جهان به لحاظ اقتصادی میتواند به دوران پیش از کرونا بازگردد و آیا اقتصاد دنیا مجدد خود را به روال سابق بازسازی خواهد کرد؟
به رغم اینکه در جریان بحران کرونا، نوعی احساس سوار شدن کل جهانیان روی یک قایق پدیدار شد و شاید بعد از جنگ جهانی دوم (در نیمه اول قرن بیستم)، این نخستین بار بود که ما با یک بحران جهانی قابل اعتنا رو به رو شدیم، جهان پساکرونا جلوه دیگری هم دارد و آن این است که ساختار قدرت اقتصادی و مقبولیت اجتماعی در میان کشورهای جهان به هیچ وجه با هم همگون و همسان نیست. از همین رو است که ارزیابیهایی که در این ماجرا وجود دارد، نشان میدهد که کشورهایی که در سالهای 1970 تا امروز تجربه مواجهه با بیش از 140 بحران را داشتهاند، نظامهای داناییشان از این قابلیت برخوردار است که تک تک این تجربهها را ثبت و ضبط کند و از آنها درس گرفته و تواناییهای خود را ارتقا دهد. این کشورها، طبیعتاً، سرنوشتی متفاوت از آن کشورهایی خواهند داشت که در آنها «بنیه یادگیری جمعی» بسیار ضعیف است. برای کشورهای صنعتی برخی برآوردها حکایت از این دارد که اینها در یک فاصله سه تا شش ماهه قادر به بازسازی و حل و فصل مسائل خود خواهند بود. اما برای کشورهای در حال توسعه و بویژه کشورهایی که اساس اقتصاد خود را بر خامفروشی و برقرار کردن مناسبات رانتی قرار دادهاند، طبیعتاً بحران شیوع کرونا یک مسأله بسیار متفاوت خواهد بود و باید مورد به مورد ارزیابی و تحلیل شود.
یکی از مهمترین درسهایی که کرونا به همگان در مقیاس جهانی داد، آسیبپذیری نسبتاً بیشتر «بخش خدمات» در برابر «صنعت کارخانهای» بود که کانون اصلی آن را میتوان قدرت انعطاف برای واکنش مساعد و به موقع بنیه تولید صنعتی کشورها برشمرد. کشورهایی که بخش اصلی اقتصاد خود را روی تولید صنعتی مدرن بنا کردهاند، قدرت و توانایی بسیار بیشتری برای رو به رو شدن با این بحران داشتهاند، در حالی که کشورهای در حال توسعه خامفروش، که اساس فعالیتهای خدماتی آنها معطوف به واردات و دلالی است، شکنندگی و آسیبپذیری بسیار شدیدتری از خود نشان داده و میدهند و طبیعتاً هزینههایی که در افقهای میانمدت و بلندمدت پرداخت خواهند کرد، بسیار سنگینتر از کشورهای پیشرفته صنعتی خواهد بود.
حال ممکن است این پرسش مطرح شود که در پس رکود اقتصادی که در نتیجه شیوع ویروس کرونا، جهان را درگیر کرده است، آیا میتوان مزایایی را نیز متصور بود؟
به طور سنتی در «ادبیات اقتصاد سیاسی توسعه» گفته میشود که مسأله رکود به قاعدهای که در تجربه کشورهای پیشرفته صنعتی مشاهده شده، در عین حال که هزینهها و مخاطرات بسیاری را به همراه دارد، اما در عین حال «رکود، نیروی محرکه فعال شدن شلاق بهرهوری است»؛ یعنی هم بنگاهها و هم دولتها، در شرایط رکود که با بحران تقاضا رو به رو میشوند، سعی میکنند از پدیده «رکود اقتصادی» به مثابه یک فرصت استفاده کنند و در این فضا، تمام زوایای ناکارآمدی افزایشدهنده هزینههای بیمورد را شناسایی کرده و آن را از بین ببرند. به همین خاطر هم هست که در تمام تجربههای قبلی کشورهای صنعتی، هر رکودی مقدمهای برای یک جهش و رونق تلقی میشده است. ولی با کمال تأسف، در کشورهای در حال توسعه و بویژه کشورهای در حال توسعه رانتی، این خطر وجود دارد که آنها از رکود به مثابه ابزاری برای پنهان کردن آثار واقعی سیاستهای تورمزای خود استفاده کنند.
اگر چنین پدیدهای در کشورهایی شکل بگیرد که قبل از پدیدار شدن بحران کرونا، در دام بسیار سنگین بدهیهای مزمن و گسترده مالی قرار داشتهاند، به واسطه خصلت کوتهنگرانه نظامهای تخصیص منابع، مجدداً در معرض این خطر قرار خواهند گرفت که به جای چارهاندیشی برای رکود عمقیافته که میتواند پدیدآورنده فجایع انسانی و اجتماعی گسترده باشد، به سمت سیاستهای تورمزا حرکت کنند و کشورها را تا مرز یک پسافتادگی و انحطاط غیرقابل جبران پیش برند.
باید امیدوار بود که دولتهای رانتی همانقدر که از زوایای مورد اشاره کرونا درس میگیرند، به این مسأله هم توجه کنند که کرونا یکبار دیگر به وضوح نشان داد که در همه عرصههای حیات جمعی «پیشگیری» بر «درمان» تقدم دارد. اگر یک دولت رانتی، سهلانگاریهای نابخشودنی در زمینه تضعیف بنیه تولیدی را صورت نداده بود، اکنون از منظر مشاغل از دست رفته تا این اندازه دچار بحران نمیشد و اگر نظام سیاستگذاری سلامت کشورها، اصل را بر پیشگیری قرار میدادند، به هیچ وجه این ابعاد هزینهآور رخ نمیداد.
بهروز غریبپور: روزهای قرنطینه و در خانه ماندن را چطور بگذرانیم؟
توشهای شیرین برداریم ازاین روزهای تلخ
بهروز غریبپور
کارگردان
این روزها و شبها فرصت بسیار زیاد و خوبی دارم برای مطالعه بیشتر و تماشای فیلم و انجام کارهای عقب افتاده؛ اما از طرف دیگر اوضاع بسیار بدی که پیش آمده و شبانهروز شنیدن اخبار این مرگ و میر و شیوع این ویروس هم واقعاً نگرانکننده و تلخ است. به هر صورت من هم به تحرک عادت دارم و هم به یکجا نشینی و تمرکز. همین چند روز پیش بود که داشتم به یادداشتهایی که برای خودم مینویسم نگاه میکردم که دیدم چندوقت پیش جملهای نوشتهام با این مضمون که «من الان میز اتو را میز کارم کردهام. چون در حال نقاشی هستم. پسرم آران خوشبختانه دانشگاه رفته و دخترم اولین نمایشگاهش را برگزار کرده و من شصتساله شدهام و حالا در انبوهی از قوطیهای رنگ و قلممو در حال نوشتن هستم.» البته همانطور که آمد این یادداشت روزانه، جدید نیست و به گذشته برمیگردد اما منظور از مطرح کردن و نوشتناش این بود که من سازشکار نیستم اما سعی میکنم خودم را با شرایط وفق بدهم. برای من یکی از شخصیتهای بزرگی که همیشه درسهای فراوانی در زیست و زندگانیاش به من داده مولاناست که اپرای عروسکی آن را هم ساختهام. این روزها بازهم فرصتی پیش آمده تا دوباره در حال و احوال شخصی و زندگی و زمانهاش که با حمله مغول آغاز شد نگاهی دوباره و دقیقتر از قبل بیندازم و سعی کنم درسی برای این روزهایی که در آن هستیم بیاموزم. نکته مهم درباره مولوی که او را شخصیت یگانهای در تاریخ و فرهنگ و ادبیات ایران و جهان میکند این است که او به تمامی اجزای هستی و زندگی بشر توجهی ویژه داشته است. در کودکی، بزرگسالی، ارتباط انسانها و مصائب و مسائل روزگارش آنقدر دایره دقت عجیب و شگرفی دارد که انسان بهحقیقت شگفتزده میشود. همین است که مینویسم باید این روزها، مولانا را دوباره خواند و از او درسهای تازه گرفت که به درد بشر امروز و گرفتار در این مصیبتها میخورد. هیچ اتفاقی نیست که از دایره دقت مولانا بیرون باشد پس مولوی درون و بیرون انسان را درست میبیند و این انسان را، موجودی رها شده در میان کهشکانها نمیبیند بلکه او را بهعنوان یک مجموعهای میبیند که رو به کائنات دارد. انسانی با این پیچیدگیها در نظام پیچیده کهکشانی باید جایی برای خود پیدا کند و این مسأله تا قیام قیامت ادامه خواهد داشت و به همین دلیل هم هست که مولوی تا قیام قیامت، بهدلیل ارجاعپذیر بودنش زنده خواهد ماند. این روزها، با وقت بیشتری که در اختیار دارم به این مسائل بیشتر فکر میکنم و با رجوع به آثار مکتوب و منقول سعی میکنم به این شگفتیها پی ببرم تا روز و روزگار خود را در خانه به بطالت نگذرانم. اوست که در بدترین شرایط روحی و جسمی هرگز دست از مکتوبات برنداشت و آنچه میاندیشید را انشا میکرد تا کاتبان بنویسند و برای بشر آینده، که گذشتگان، ما و آیندگان هستند، یادگار بماند.
بسیاری میگویند، جوانهای ما امروز از ادبیات، فرهنگ و هنر ملی دورافتادهاند و از آن بریدهاند. اتفاقاً این روزها، دوستانی با من تماس گرفتند از نسل جوان، که از تنهایی و ماحصل در خانهماندن و در قرنطینهماندنشان گفتند که من شگفتزده شدم از این اتفاق مبارک. به هر صورت، ما در تاریخ کشورمان از این روزها، فراوان داشتهایم و از آن گذشتهایم. ازاین بلا نیز خواهیم گذشت و دوباره، جوانهایی را میبینیم که به سالنهای نمایش میآیند تا با ذوق و شور و شعف تئاتر تماشا کنند و زندگی خود را با هنر به سمت و سوی تعالی و پختگی ببرند. پس این روزها که مجبور به خانهنشینیشدهایم، سعی کنیم بیشتر به خودمان بپردازیم و توشهای شیرین از این روزهای تلخ با خود به آینده ببریم.
مروری کوتاه بر کارنامه هنری و زندگی کیومرث درمبخش در گفتوگو با کامبیز درمبخش
از مصاحبه با تختی تا مرگ غریبانه در پاریس
نرگس عاشوری
خبرنگار
خبر درگذشت کیومرث درمبخش در فرانسه دوازدهم فروردینماه در رسانههای خبری منتشر شد. خیلیها مرگ او بر اثر کرونا را شایعهپراکنیهای متناسب این ایام تلقی کردند اما برادرش کامبیز درمبخش با انتشار پستی در اینستاگرام خبر درگذشت این کارگردان، نویسنده و عکاس را تأیید کرد. خبر درگذشت کیومرث درمبخش بار دیگر نام او را بر سر زبانها انداخت و علاقمندان جدی سینما در فضای مجازی از علاقه او به هویت فرهنگی و تاریخی ایران، از مستندهایش چون «جرس»، « بوف کور»، « سنگ افراشتها»، « باغهای مقدس سنگی» « سنگ نگارههای جادویی» ، «کسوف»، «شب» و ... و عکاسی فیلمهایی چون «تنگسیر» و «گوزنها» نوشتند. با کامبیزدرمبخش در باره خاستگاه علاقمندیهای برادرش به فرهنگ ایران و همچنین دلیل دوریاش از فعالیت های فرهنگی صحبت کردهایم که در ادامه میخوانید:
علاقمندی کیومرث درمبخش به عکاسی و مستندسازی از کجا میآمد؟
من از 14 سالگی در مطبوعات کار میکردم. کیومرث 11 سال داشت که او را به مجله روشنفکر بردم. در همان ایام پدرم برایش دوربین عکاسی خریده بود. پدر در حوزه سینما و تئاتر فعالیت داشت و در واقع مسبب تمام این علاقمندیها به فرهنگ و هنر خود او بود. کیومرث را نزد آقای انوشفر که در لالهزار مغازه عکاسی داشت برد و اصول ابتدایی عکاسی را از او یاد گرفت. از همان زمان کیومرث هر روز با من به مجله روشنفکر در خیابان شمسالعماره سابق میآمد. یک ساختمان قدیمی که ارتفاع پلههایش آنقدر زیاد بود که او به سختی پلهها را بالا و پایین میآمد. با همان سن کم شروع به عکاسی کرد . 13-14 ساله بود که زلزله بویین زهرا آمد. تختی قهرمان کشتی ایران برای جمعآوری کمکهای مردمی آستین بالا زده بود و کیومرث برای تهیه گزارش به آنجا رفت و اولین مصاحبهاش را با تختی انجام داد. آن روزها عکسهایش عکس جلد مجلاتی چون فردوسی و سپید و سیاه و روشنفکر بود و به تدریج دعوت برای همکاری برای عکاسی پروژههای سینمایی هم اضافه شد. علاوه بر عکاسی و خبرنگاری «لیاوت» مجلات و روزنامهها را هم طراحی میکرد. برخی اوقات تا 6 عصر مشغول همین کار بود. آن روزها همه نویسندههای نشریات مثل شاملو، نصرت رحمانی و فریدون مشیری در یک اتاق کنار هم کار میکردند و در مجله سپید و سیاه یا روشنفکر و فردوسی در رفت و آمد بودند. ما هم بین آنها بزرگ شدیم در واقع شخصیت فرهنگی کیومرث در چنین فضایی پایهگذاری شد.
بعد از تحصیل در فرانسه بود که به صورت متمرکز به فعالیت در حوزه فیلمسازی علاقمند شدند؟
قبل از رفتن به فرانسه هم مستند میساخت. 18 ساله بود که در جشنواره بینالمللی فیلمهای آسیایی که یک دورهاش در ایران برگزار شد جایزه اول بهترین مستند کوتاه آسیا را برای فیلم «جرس» یا «ساربانان کویر» دریافت کرد. آن روزها با هم برای فیلمهای مختلف و مجلات و.... پوستر درست میکردیم و با تلویزیون هم همکاری داشت. چون در مدرسه فرانسوی زبان سن لویی درس خوانده بود برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و عکاسی و فیلمسازی را به صورت همزمان آموزش دید. در مجموع سی سال از عمرش را در پاریس گذراند. در فرانسه بیشتر عکاسی میکرد اما پس از بازگشت به ایران عمده فعالیتش بر فیلمسازی متمرکز شد. فیلم «بوف کور» و مستند «سفر بهاری» را در باره صادق هدایت ساخت. برای «بوفکور» با پرویز فنیزاده کار کرد؛ در روزهایی که با سریال معروف دایی جان ناپلئون مطرح شده بود. تیتراژ فیلم را هم من ساختم. «بوف کور» فیلم موفقی بود و استقبال از فیلم در خیابان تخت جمشید و سینما پارامونت قابل توجه بود. کیومرث آن موقع فقط 24 سال داشت. پس از آن برای دیگر چهرههای فرهنگی از جمله نیما یوشیج (دنیا خانه من است) و یا در باره طبیعت - «معدن فیروزه»، «کسوف»، «شب» و ... - مستند ساخت.
مجموعه آثار مستند او، گنجینهای از هویت فرهنگی و تاریخی ایران به شمار میآید.
بله، به شدت به هویت فرهنگی و تاریخی ایران علاقمند بود. مستندهایی با محوریت ایلات ایران ساخت که بعد از انقلاب هم در تلویزیون نمایش داشت. آثاری مانند « بونکوه: پستچی ایل قشقایی» ، « کوچ آسمانی» ( درباره آداب و رسم ایل شاهسون) «راز ترکمن» ( درباره پرورش اسب ازدواج و زندگی ترکمن)، «انسان شبان» ( درباره ایل بختیاری). در تمام این کارها همسرش که عکاس و فیلمبردار بود هم همراهش بود. به این موضوعات علاقه داشت و دغدغهاش بود. یکی از آثار قابل توجه او مجموعهای است که با تاثیر از سفرنامه و آثار اوژن فلاندن ساخت. نقاش فرانسوی قرن نوزدهم که در زمان قاجار به ایران آمد و آن طور که کیومرث میگفت در سفرنامهاش گفته که ایرانیان بنیانگذار معماری جهان هستند. او این مستند را برای تلویزیون ساخت اما صداوسیما در ساعت پس از نیمه شب و زمانی نمایش داد که هیچکس آن را ندید.
او از جمله چهرههایی است که دوربینش را در راه شناساندن فرهنگها و در زمینههای مردمشناسی، نژادشناسی، جامعهشناسی کودکان، محیط زیست و میراث فرهنگی ایران به خدمت گرفت اما چطور شد که مهاجرت را به فعالیت در ایران ترجیح داد؟
در یک دوره هیچ کاری به ایشان پیشنهاد نشد. چندین سالی بیکار بود و همین غصه خوردنها باعث بیماریاش شد. افسرده شده بود. آن روزها به ندرت کارهای تبلیغاتی میکرد اما کاری نبود که دلش میخواست انجام دهد، در نهایت تصمیم گرفت به فرانسه برگردد و عکاسی کند. در آن ایام مستند « WARNING» را از روی طرحهای من درباره محیط زیست ساخت که از تلویزیون فرانسه و ایران بارها به نمایش در آمد؛ یک فیلم 10 دقیقهای که جایزههای مختلف برد. در فرانسه مشغول کار بود اما باز هم دلش برای ایران تنگ شد و به این امید که در کشورش کار کند، به ایران بازگشت و متأسفانه نتوانست کاری انجام بدهد. لوازم کار من قلم و کاغذ و مداد رنگی است اما فیلم ساختن هزینه میخواست. کلی ایده و سناریو داشت و هیچ نهاد و ارگانی از او حمایت نکرد. این که نمیتوانست کار کند او را خیلی افسرده کرد تا این که با این بیماری به فرانسه بازگشت. در تمام این دوران همسرش کنارش بود. برای مدت طولانی در بیمارستان بستری بود اما چون پزشکان گفتند که دیگر کاری نمیتوان کرد به خانه سالمندان منتقل شد و با ابتلا به بیماری کرونا درگذشت.
مراسم خاکسپاری در فرانسه انجام شد؟
فردای همان روز به خاک سپرده شد. به دلیل محدودیت رفت و آمد در فرانسه، همسر و پسرش در مراسمی کوتاه آن هم با فاصله مشایعتش کردند.
احتمالا بعد از ایام کرونا خانه سینما و نهادهای سینمایی مراسم یادبودی برای ایشان تدارک خواهند دید.
بله، ولی برای خود کیومرث بی فایده است. هنرمندان تا زمانی که زنده هستند کسی از آنها یادی نمیکند، با هزاران مشکل دست به گریبان هستند و کسی از آنها خبر ندارد و اگر خبر دارد کمکی نمیکند اما بعد از مرگ همه به نیکی از او یاد میکنند. یک هنرمند زنده است به این که کار کند. بعد از انتشار خبر درگذشت کیومرث بالغ بر بیست هزار پیام تسلیت و ابراز تأسف دریافت کردم از آدمهایی که هیچ وقت از او سراغی نگرفتند حتی نهادهایی که با او همکاری داشتند از صداوسیما گرفته تا انجمن مستندسازان و خانه سینما. کاش در ایام حیات او کاری میکردیم که به دردش بخورد.
کامبیز درمبخش:
یکی از آثار قابل توجه کیومرث درمبخش مجموعهای است که با تاثیر از سفرنامه و آثار اوژن فلاندن ساخت. نقاش فرانسوی قرن نوزدهم که در زمان قاجار به ایران آمد و آن طور که کیومرث میگفت در سفرنامهاش گفته که ایرانیان بنیانگذار معماری جهان هستند. او این مستند را برای تلویزیون ساخت اما صداوسیما در ساعت پس از نیمه شب و زمانی نمایش داد که هیچکس آن را ندید
سفیر ایران در کرواسی در گفت وگویی تأکید کرد
ایران مطمئن ترین منبع انرژی کرواسی و انتقال آن به اروپا
پرویز اسماعیلی سفیر جمهوری اسلامی ایران در کرواسی در گفت وگویی با روزنامه «وچرنی لیست» کرواسی گفت: ماموریت من جهش در روابط صمیمی دو ملت، و اجرای توافقات تهران - زاگرب است وی با ابراز خوشحالی از این نظریه که کرواتها و ایرانی ها ریشه مشترک دارند، اطمینان داد ایران می تواند مطمئن ترین منبع انرژی کرواسی و انتقال آن به اروپا باشد. وی درباره تحریم های امریکا علیه ایران به این روزنامه گفت : تحریم ها از علل اصلی آسیب دیدن ملت ایران از کرونا بوده؛ ادعای کمک دولت امریکا، حکایت «اشک تمساح» است . دکترین آقای ترامپ نقض اصول و مقررات جهانی است، نه اجرای آنها؛ این یعنی تنش در همه مناسبات بین المللی. سفیر ایران در کرواسی تصریح کرد : تهدیدی برای کشورهای منطقه نیستیم و از سوی آنها هم تهدیدی احساس نمی کنیم؛ اما اگر امریکا به ایران حمله کند، براساس منطق جنگ محکم پاسخ خواهیم داد. متن این گفت وگو را باهم می خوانیم :
ایران این روزها با توجه به کمبود دارو و تجهیزات پزشکی، چگونه مقابله با ویروس کرونا را انجام می دهد؟
از مصاحبه با روزنامه معتبر «وچرنی لیست» خوشحالم و بخاطر این فرصت تشکر می کنم. سازمان بهداشت جهانی (WHO) قبل و بعد از شیوع ویروس کرونا اعلام داشته که استاندارد زیرساختهای درمانی ایران و توانایی پزشکان ایرانی بسیار بالاست. مشکل اصلی ما نرسیدن بموقع و کافی دارو به بیماران، و تجهیزات پزشکی به کادر درمانی است.همه مسئولین و مردم ایران بسیج شده اند. تمام امکانات داخلی را برای حفاظت از شهروندان خود و غلبه بر ویروس کرونا به کار گرفته ایم؛ اما این نافی مسئولیت دولت امریکا در گسترش بیماری در ایران و مرگ مبتلایان بدلیل عدم دسترسی به دارو نیست.
ایران دومین کشور پس از چین بود که ویروس کرونا در آن همه گیر شد، دلایل این امر چیست؟
ویروس کرونا از چین، ایران و هیچ کشوری برای ورود ویزا نگرفت. همه جهان را غافلگیر کرد. داده های علمی نشان می دهد که خیلی از کشورها، حتی در اروپا، زودتر از ایران دچار ویروس کرونا شده اند.
پاندمی کرونا یک تهدید جهانی است اما برخی از آن به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده می کنند. همانها که ماه گذشته ایران را از طریق رسانه هایشان بابت گسترش ویروس کرونا سرزنش می کردند، امروز بالاترین آمار مبتلایان را در جهان دارند. و ما البته از این موضوع و بیماری همه ملتها بسیار متأسفیم.
آقای جوزپ بورل نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور بین الملل و سیاست های امنیتی گفت: اتحادیه اروپا به درخواست کمک بین المللی به ایران پاسخ می دهد. ایران یکی از کشورهایی است که با شدیدترین شکل ویروس کرونا مواجه شده است. وی خاطرنشان کرد: چنین کمکی موجب نقض تحریم های اعمال شده توسط امریکا علیه تهران نمی شود. آیا این کمک شروع شده است؟
دسترسی به دارو و امکانات بشر دوستانه «حق» بنیادین همه ملت ها بویژه هنگام بلایای طبیعی و فراگیر است. کشورهای توسعه یافته و برخوردار هم، مطابق وظیفه انسانی باید به کشورهایی که بیشتر درگیر ویروس هستند، کمک کنند. این دقیقاً به نفع خودشان هست. چون گسترش پاندمی به هر میزان، تهدید بیشتر برای همگان است.
بر همین مبنا در مصوبات اخیر سران اتحادیه اروپایی هم کمک به سایر کشورها از جمله ایران تأکید شد. ما هم استقبال می کنیم و در مبارزه با کووید ۱۹ خود را کنار اروپا می دانیم. اما اروپا می گوید که به برجام متعهد است و تحریم های یکجانبه امریکا را هم قبول ندارد؛ پس چرا آنها را اجرا می کند؟ انتظار این بود که اروپا حداقل بخاطر موازین انسانی، اجرای تحریم ها را کنار بگذارد. گویا اتحادیه اروپا ۲۰ میلیون یورو از طریق سازمان صلیب سرخ بین المللی برای کمک به ایران اختصاص داده ولی تا کنون کمکی به ایران نرسیده است. البته تعدادی از دولتها و مردم کشورهای اروپایی کمکهایی ارسال کرده اند که تشکر می کنیم.
ایران خواستار آزاد سازی پولهای توقیفی خود شده است. آیا با این درخواست موافقت شده و اگر چنین است، چه میزانی از پولها آزاد می شود؟
پول های مورد اشاره متعلق به ملت ایران است. سخنگوی وزارت خارجه امریکا صراحتاً گفت که پولها آزاد نخواهد شد. تا کنون با درخواست ایران موافقت نشده و هیچ رقمی از دارایی های بلوکه شده ایران آزاد نشده است. وقتی امریکا با آزادی پولهای ما موافقت نکرد، از صندوق بین المللی پول مبلغ ۵ میلیارد دلار درخواست وام کردیم. مقامات سازمان ملل واتحادیه اروپا هم از این درخواست حمایت کردند. ما هم اطلاعات لازم را به این صندوق داده ایم اما هنوز منتظریم. شاید امریکا آنجا هم علیه ما اعمال نفوذ کند.
چرا دولت ایران کمک های امریکا برای مبارزه با ویروس کرونا را رد کرد و از امریکا خواست به جای آن، تحریم ها را لغو کند؟
اگر امریکا صداقت دارد اموال خودمان را آزاد کند. صحبت مقامات امریکایی از کمک به مردم ایران، فقط یک نمایش است تا افکار عمومی دنیا را از ظلم بزرگی که به ملت ایران می کنند منحرف سازند. اگر واقعاً می خواهند کمک کنند، تحریم ها را بردارند.
همین روزها پمپئو وزیر امور خارجه و برایان هوک مسئول ایران در وزارت خارجه امریکا گفته اند که فشار حداکثری علیه ایران ادامه خواهد یافت. تحریم های جدیدتری هم اعمال شده است. پس ادعای کمک آنها به مردم ایران، مانند این است که یک تمساح برای قربانی خود اشک بریزد! ما به فارسی چنین ژستی را «اشک تمساح» می نامیم.
تا چه اندازه تحریم های امریکا در گسترش سریع ویروس کرونا در میان مردم ایران نقش داشته است؟
باید به ایران بروید و از پزشکان و پرستاران بپرسید. اما سران ۸ کشور جهان از جمله چین و روسیه به دبیر کل سازمان ملل نامه نوشتند و خواستار لغو تحریمها شدند. خانم میشل باچله کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، آقای تدروس آدهانوم رئیس سازمان بهداشت جهانی، تعدادی از سناتورهای امریکایی، معاون پارلمان آلمان و بسیاری از شخصیتهای بین المللی خواستار لغو یا کاهش تحریم ها شدند.
اینها نشان می دهد که تحریم های امریکا از علل اصلی گسترش سریع ویروس کرونا و تلفات انسانی آن در ایران بوده است.
بسیاری از مقامات ایرانی می گویند ویروس کرونا بخشی از جنگ بیولوژیکی امریکا ست؟ آیا شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه امریکا این ویروس را وارد ایران کرده است؟
کشورها و مقامات متعددی در دنیا این اتهام را مطرح کرده اند. حقیقت روزی روشن خواهد شد. آنچه امروز مهم است، اینکه امریکا در شرایط سختی که مردم ما داشتند، دشمنی را بر انسانیت ترجیح داد. آقای ترامپ و پمپئو خصومت ها و تحریم ها را افزایش دادند. و به طور مثال مارک دوبوویتز (Mark Dubowitz) رئیس مؤسسه دفاع از دمکراسی امریکا (FDD) در اظهار نظری بیشرمانه در مورد این ویروس مرگبار نوشت «بسیار خوشحالیم که اگر تحریم ها نتوانست صادرات غیر نفتی ایران را متوقف کند؛ کرونا این کار را انجام داد»!
بسیاری از رسانه های غربی به پخش تصاویر ماهوارهای اقدام کرده اند که ایران برای قربانیان ویروس کرونا قبر دسته جمعی ساخته است. آیا این درست است که ایران تعداد واقعی بیماران و فوت شدگان را مخفی میکند؟
مباحث علمی با پروپاگاندای سیاسی فرق دارد. دفن قربانیان بیماریهای فراگیر شرایط و الزامات خاص خودش را دارد. به طور مثال پاشیدن آهک در محل دفن اجساد که یک اقدام علمی برای عدم انتقال آلودگی است. ایران هم بر اساس استانداردهای پزشکی عمل می کند. وزارت بهداشت ما هر روز آمار مبتلایان به کووید ۱۹ را منتشر می کند که در مراجع بین المللی ثبت می شود و سازمان بهداشت جهانی WHO هم تأکید کرده که به آمار ایران اطمینان دارد.
وضعیت بین ایران و امریکا پس از ترور سردار شهید قاسم سلیمانی، هر روز با افزایش تنش مواجه است. بدون در نظر گرفتن پاندمی ویروس کرونا، آیا شما از وقوع جنگ احتمالی بین دو کشور هراس دارید؟ آیا ایران می تواند از لحاظ نظامی با امریکا رویارویی کند؟
ایران و ۱+۵ بر اساس حسن نیت به توافق برجام رسیده بودند. ایران متعهد بود. اوضاع آرام بود و همکاریها پیش می رفت. از همان زمان که آقای ترامپ وارد رقابتهای انتخاباتی ۲۰۱۶ شد، دور تازه ای از تنش با ایران را آغاز کرد که با ترور شهید سلیمانی به اوج رسید. ما هرگز از تنش یا جنگ استقبال نمی کنیم. هرگز به همسایه خود حمله نکرده ایم. اما ثابت کردیم که در دفاع از خود شجاع ترین مردم جهان را داریم. به نظر من دولت فعلی امریکا در ذات خود خشن و جنگ سالار است، اما در برابر ضعیفان. اگر ما ضعف نظامی داشتیم، در حمله نظامی درنگ نمی کرد.
با توجه به اینکه بیشتر محافظه کاران از ابتدا مخالف امضای برجام با جامعه جهانی بودند، پیروزی محافظه کاران در انتخابات اخیر پارلمانی ایران چقدر می تواند این تنشها را افزایش دهد؟
ذات سیاست خارجی ایران، تنش زدایی و همکاری است. بر جام نتیجه همین استراتژی بود. سیاست خارجی ایران، مانند برجام، یک تصمیم ملی است. برجام در مجلسی تصویب شد که اصولگرایان اکثریت آن را تشکیل می دادند. لذا رقابتهای سیاسی داخلی، نقشی در تنظیم اصول سیاست خارجی ایران ندارد.
در صورت وقوع جنگ در منطقه چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا ایران به اهداف نظامی امریکا در کشورهای حوزه خلیج فارس حمله خواهد کرد؟
امیدواریم چنین نشود. چون به ضرر همه ملتهای منطقه و جهان است. این فقط به سود کارخانه های تسلیحاتی امریکاست. همانها که بجای سرمایه گذاری برای توسعه، با تحقیر ملتهای منطقه ما، ثروت آنها را می دوشند. صدها میلیارد دلار اسلحه به منطقه میفروشندو حتی استفاده از این سلاح ها را هم به آنها نمیآموزند.
ما تهدیدی برای کشورهای منطقه نیستیم و از سوی آنها هم تهدیدی احساس نمی کنیم. اما اگر امریکا به ایران حمله کند، ما هم بر اساس منطق جنگ و حق مشروع خودمان پاسخ محکم خواهیم داد.
چرا شما فکر می کنید دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا در حال حاضر تنش ها را افزایش می دهد؟
برای دنیا ثابت شده که رئیس جمهور فعلی امریکا رفتار متعادل و قابل اعتمادی ندارد. دکترین آقای ترامپ نقض قوانین بین المللی و حتی داخلی ایالات متحده است؛ نه اجرای آنها. این یعنی تنش در همه مناسبات بین المللی. در حالیکه برجام نتیجه حداقل ۱۲ سال مذاکره سنگین بوده، اول از آن خارج شد و بعد گفت فقط با یک ملاقات همه تحریم ها را بر میدارد! و زمانی که ترامپ رئیس جلسه شورای امنیت سازمان ملل بود، کشورها را بخاطر رعایت قطعنامه ۲۲۳۱ این شورا تحریم کرد. ترامپ روحیه تهاجمی، تحکمی و تحقیر کننده نسبت به بقیه ملتها، دولتهای همپیمان امریکا در اروپا و حتی هم حزبی های خود در حزب جمهوری خواه دارد. خروج یکجانبه از سایر پیمانهای بین المللی مثل پیمان پاریس، یا نهاد یونسکو و پیمان نفتا و ... تفاوتی با خروج از برجام ندارد. او در حالیکه در کانادا توافقی را با گروه ۷ امضا کرد، در پرواز برگشت از کبک آن را پس گرفت. این یعنی بی ثباتی و تنش دائم و فراگیر. تهدید به تحریم اروپا در صورت اتصال به خط لوله گاز نورد استریم ۲، جنگ تعرفه ها با چین، اختلافات با ژاپن و اخلال در تجارت بین الملل گوشه ای از اقدامات تنش زای ترامپ است. و من فکر می کنم بیشترین خسارت در این زمینه را اروپا متحمل می شود.
آیا شما باور می کردید که امریکا یک زمانی بتواند سردار قاسم سلیمانی را ترور کند؟
کاری را که داعش آرزو داشت انجام دهد و نتوانست؛ آقای ترامپ به عهده گرفت و انجام داد. ترور فردی که با هواپیمای مسافربری و دعوت رسمی وارد کشوری می شود، شجاعت نیست؛ یک اقدام جنایتکارانه و بزدلانه است.
به نظر شما پاسخ به ترور سردار سلیمانی کافی بود، آیا می توان انتظار داشت که ایران برای انتقام ترور سردار سلیمانی بیشتر از این تلافی کند؟
ما منطقه خود را زمین رقابت یا منازعه با امریکا نمی دانیم. ما همیشه حافظ اصلی ثبات در میان همسایگان، منطقه و امنیت آبراهها بوده ایم. اتفاقاً امریکا کسی را ترور کرد که قهرمان آزادی ملتهای منطقه از شر داعش و تروریستها بود. لذا هیچ اتفاقی جواب خون شهید سلیمانی را نمی دهد.
پاسخی که ایران در حمله موشکی به پایگاه عین الاسد امریکا داد، هم توانمندی بالای نظامی ایران را نشان داد و هم تکنولوژی دفاع نظامی امریکا را به چالش کشید. تمام موشک ها ایرانی بودند و به هدف خوردند.
چقدر صحت دارد که وزیر خارجه فرانسه گفته است «اگر ایران از برجام خارج شود، می تواند طی دو سال به بمب اتمی دست بیابد؟»
مرجع اصلی اعلام نظر در این زمینه آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA) است. تمام گزارشات آژانس تا کنون مؤید صلح آمیز بودن برنامه هسته ای و اجرای تعهدات ایران در برجام بوده است. ۸۰درصد بازرسیهای آژانس از کشورهای عضو در ایران انجام میشود. لذا پاسخ این سؤال را خود آقای لودریان باید بدهد. ساخت سلاح هستهای؛ هم مطابق فتوای رهبر انقلاب اسلامی حرام است و هم در دکترین نظامی ایران نیست. برجام، تضمین اطمینان جهانی به همین مساله بود.
اروپا کاملاً طرفدار توافق هستهای با ایران است اما ظاهراً هیچ اقدامی هم برای مقابله با سیاستهای تهاجمی و خصمانه امریکا در قبال ایران از خود نشان نمی دهد. ارزیابی شما چیست؟
ما محدودیت های اروپا در برابر یکجانبه گرایی امریکا را درک می کنیم. اروپا هم نقش مهم و سازنده ای در انعقاد برجام داشت و هم به عنوان طرف توافق به ما دو وظیفه داشت. یکی اینکه اروپا باید بسیار فعالانه تر مانع خروج امریکا از برجام می شد. و دیگری اینکه به تعهدات خودش هم عمل می کرد. اروپا برای جبران خروج امریکا و اجرای تعهداتش از ما چند هفته فرصت خواست. ما یکسال صبر کردیم. من خودم در نیویورک و مذاکرات ۱+۴ جزو هیات ایرانی بودم. اروپا ۱۱ تعهد را به ایران اعلام کرد و تا این لحظه حتی به یک کدام آنها عمل نکرده است. اروپا باید قادر باشد از سیاست خارجی و امنیتی مشترک، و همچنین یکپارچگی خود حفاظت کند. ایران همیشه خواهان اروپای مقتدر بوده است.
ایران تا حدودی از برجام خارج شده است. آیا ایران به غنی سازی اورانیوم ادامه خواهد داد؟
ایران از برجام خارج نشده، بلکه بر اساس ماده ۳۶ آن بخشی از تعهدات خود را کاهش داده تا سایر طرفها به تعهدات خود عمل کنند و برجام مستحکم شود. اگر آنها به تعهدات عمل کنند، ایران هم به شرایط قبل باز می گردد. غنی سازی در ایران هم با نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی در حال انجام است.
شما اولین سفیری هستید که استوارنامه خود را به آقای زوران میلانویچ رئیس جمهور منتخب کرواسی تحویل دادید. جلسه شما با ایشان چگونه بود و درباره چه موضوعی صحبت کردید؟
مسئول تشریفات ریاست جمهوری کرواسی شرایط دشوار کرونا و محدودیت ملاقاتهای دیپلماتیک را برای من توضیح داد. ما نیز می دانیم که این شرایط برای حفظ سلامت عمومی است. من در چنین شرایطی با عالیجناب میلانویچ دیدار و ضمن تقدیم استوارنامه با ایشان گفت و گو کردم. از آقای رئیس جمهور که مرا به عنوان اولین سفیر پذیرفتند، و از کابینه ایشان بسیار متشکرم. ملاقات ما خیلی صمیمی بود. ما از مسایل روز مثل لزوم همکاری جهانی برای ریشه کنی پاندمی کرونا، از ریشه های مشترک فرهنگی دو ملت، از روابط بسیار خوب سیاسی میان دو دولت و از ظرفیتهای گسترده همکاری در ابعاد دو جانبه، منطقهای و بینالمللی سخن گفتیم. ایشان هم از توسعه روابط استقبال و تاکید کرد که حفظ برجام سیاست قطعی اتحادیه اروپا و مورد حمایت کرواسی است.
وظیفه و اولویت شما به عنوان سفیر جدید در کرواسی چیست؟
من به رئیس جمهور میلانویچ گفتم که ماموریت من توسعه روابط دو کشور، به نفع ملتهای ایران و کرواسی، و در همه ابعاد و زمینه ها است. من در انجام این ماموریت بسیار جدی و پرکار خواهم بود و امیدوارم مورد حمایت آقای رئیس جمهور و دولت کرواسی باشم.
کرواسی در جریان سیل ابتدای سال به مردم ایران کمک کرد. چگونه آنرا تحلیل می کنید؟
ماهیت انسانی این کمک ها بسیار ارزشمند است. ما از کرواسی و بخصوص موسسه کمکهای کرواسی که وظیفه هماهنگی را بخوبی انجام داد، تشکر می کنیم. روابط دوستانه دو ملت ایجاب می کند که در شرایط سخت کنار هم باشند. همانطور که ایران نیز در مواقع خطیر و از جمله سیل سالهای گذشته در کنار مردم کرواسی بوده و همیشه نیز خواهد بود.
کرواسی ریاست شورای اتحادیه اروپا را بر عهده دارد. آیا کرواسی برای شروع مجدد مذاکرات اتحادیه اروپا و ایران در مورد برجام تلاش می کند؟
مقامات کرواسی در چارچوب سیاست خارجی مشترک اتحادیه اروپا عمل می کنند. هم اتحادیه اروپا و هم ایران متن برجام را قبول دارند و بر اهمیت آن تاکید میکنند. پس مذاکره مجددی لازم نیست، برجام نیازمند عمل همه طرفها به تعهدات شان است. موضوعی که رئیسجمهور میلانویچ هم به آن تاکید کرد.
آیا کرواسی تحریم های تحمیل شده توسط دونالد ترامپ علیه ایران را اجرا می کند؟
ما علاقهمندی فراوانی برای توسعه همکاری ها داریم و نیز محدودیتهای کرواسی را درک می کنیم. بعد از برجام و آوریل ۲۰۱۶ خانم کیتاروویچ رئیس جمهور در صدر هیأتی ۷۵ نفره سیاسی - اقتصادی به تهران آمد. مدیران اتاق بازرگانی کرواسی و دهها شرکت بزرگ کرواسی همراه او بودند. خانم کیتاروویچ در جمع بازرگانان دو کشور سخنرانی کرد. در زمان کوتاهی حجم روابط اقتصادی دو کشور به بیش از ۱۰۰ میلیون یورو رسید. ظرفیت زیادی هم برای افزایش این تجارت وجود داشت. اما در حالیکه هیچ مشکل سیاسی بین دو کشور وجود نداشت؛ بدلیل تحریم های غیر قانونی و مقررات فرامرزی یک دولت دیگر، ملت ایران و کرواسی از این نفع مشترک محروم شدند. سوال واقعی این است که چرا؟!
همکاری اقتصادی و سیاسی با کرواسی را چگونه ارزیابی می کنید؟
بسترهای مشترک فرهنگی بین دو ملت، سابقه روابط خوب سیاسی، و ظرفیتهای عظیمی برای همکاری به نفع دو کشور وجود دارد. ایران می تواند مطمئن ترین منبع انرژی کرواسی باشد و بدلیل موقعیت خوب منطقه ای کرواسی؛ انرژی خود را از طریق کرواسی به اروپای مرکزی و غربی ترانزیت کند. ایران هم خود علاوه بر بازاری ۸۰ میلیون نفری، در قلب آسیای مرکزی و بازاری ۵۰۰ میلیون نفری است. ایران و کراوسی می توانند پایه های دو پل، برای ارتباط شرق و غرب باشند.
آیا شرکت های کرواسی به ایران می روند؟
همانطور که گفتم بعد از سفر خانم کیتاروویچ به تهران روسای بخش خصوصی و شرکتهای دو کشور رفت و آمدهای بسیار زیادی داشتند. این ارتباطات سود دو طرف را به همراه داشت. اما بخاطر تحریم های امریکا قطع شد. مثل الان که کرونا ارتباطات در کل جهان را مختل کرده است. من قبل از سفر به زاگرب نشستی با مدیران اتاق بازرگانی ایران داشتم. قاطعانه می گویم که ایران همیشه از بازرگانان کرواسی به گرمی استقبال می کند.
برای شما زندگی در زاگرب چگونه است؟
به حدود ۸۰ کشور دنیا سفر داشتهام، اما کرواسی انتخاب خودم بود. این کشور و مردم کرواسی را دوست دارم. اگر چه طی ۵۰روزی که در زاگرب هستم بدلیل ویروس کرونا کمتر توانسته ام در جامعه حضور یابم، ولی خود را در خانه احساس میکنم. مردم زاگرب دوست داشتنی، آرام و فرهنگ دوست هستند. مثل ایرانیان.
شما سالهای زیادی روزنامه نگار بودید، کارنامه حرفهای شما به عنوان روزنامه نگار در میان مردم ایران چگونه بود؟ این نظریه چقدر صحت دارد که کروات ها اصالتاً اهل ایران هستند. آیا در مورد آن تحقیق کردهاید؟
حدود ۲5 سال روزنامه نگار بودهام و البته مسئولیتهای سیاسی هم داشتهام. موسس یا مدیر خبرگزاری و برخی روزنامههای مهم ایران بوده ام. اماافتخار میکنم که همیشه یک روزنامه نگار بودهام. معتقدم عملکرد یک روزنامه نگار را هم مردمش باید قضاوت کنند، نه خودش. برای این نظریه که کرواتها ریشه ایرانی دارند، تحقیقات و مستندات تاریخی و حتی ژنتیک زیادی تا بحال منتشر شده و بسیاری از مسئولین کرواسی، از جمله آقای گردان گرلیچ رادمان وزیر خارجه کرواسی طرفدار این نظریه است و حتی در کتابی به اشتراکات فرهنگی دو کشور پرداخته است.
آقای دراگو اشتامبوک سفیر بسیار فعال و دانشمند کرواسی در تهران را قبل از سفر دیدم. ایشان که مجموعه شعر خود را به زبان فارسی منتشر کرده، در جمله ای گفته «هر روز که از حضورم در ایران می گذرد، در این تز که ریشه کرواتها و ایرانی ها مشترک است مصمم تر می شوم.»
علیرغم این مسایل؛ من تخصصی در تاریخ ندارم. بر عهده پژوهشگران علوم انسانی و مورخان است که به این سوال پاسخ دهند. اگر چه این مایه خوشحالی و افتخار ماست که کرواتها ریشه مشترکی با ما دارند.
شما در دفتر دکتر روحانی رئیس جمهور روحانی معاون و مشاور بودید. او به شما قبل از عزیمت به زاگرب چه توصیه ای را کرد؟
با دکتر روحانی رئیس جمهوری گفت وگوی مفصلی راجع به این ماموریت داشتم. از نقطه نظرات ایشان نیز بدلیل همکاری نزدیک کاملا آگاهم. ایشان به من گفت انتظارم این است که در روابط خوب بین دو ملت جهش ایجاد کنی و روابط دوستانه دو دولت را هم بر مبنای موافقتنامه ها و تفاهم نامه های مهمی که بین رؤسای جمهور و مسئولان دو کشور امضا شده، پیش ببری. پس ماموریت من این است که بین دو ملت دو قلب تپنده تر، و بین دو دولت دو دست صمیمانه وجدی تر را سامان دهم.
تحقیقات مربوط به سقوط هواپیمای اوکراینی به کجا رسید؟
این حادثه ای دردناک در پی سلسله تهدیداتی بود که امریکا بعد از ترور سردار سلیمانی ادامه داد. شب قبل این حادثه آقای ترامپ توییت زد که ۵۲ نقطه ایران به عنوان هدف تعیین شده است. هواپیماهای اف۳۵ در مرزهای ما پرواز می کردند. طبیعی است که پدافندایران حساس تر از همیشه بود. نیروهای مسلح ما در اولین فرصت از اشتباه صورت گرفته عذرخواهی و مسئولیت آن را پذیرفتند. بیشترین قربانیان این حادثه تراژیک، نخبگان ایرانی بودند. ایران در این زمینه طبق مقررات بین المللی عمل کرد. جعبه سیاه باید در کشوری بازخوانی شود که حادثه در آن رخ داده است. لذا ما از امریکا به عنوان سازنده هواپیمای بویینگ خواستیم بر اساس قرارداد، نرم افزار مربوطه را در اختیار ایران قرار دهد. شرکتی که موظف به اینکار بود، به بهانه تحریم نرم افزار را به ما نداد.
علیرغم این؛ ما موافقت کردیم که جعبه سیاه به لابراتوار اوکراین منتقل شود. با همکاری فرانسوی ها و حضور نمایندگان کشورهای ذینفع اطلاعات آن بازخوانی شود و تحلیل نهایی در تهران انجام شود.
در انتها خودتان اگر مطلبی خطاب به مخاطبان ما دارید، بگویید.
کرونا نشان داد که انسانیت یک پیکر واحد است. همانطور که «سعدی» شاعر بزرگ ایرانی گفته است. تحریم یک عمل سیاسی است که به توسعه، رفاه و سلامتی ملتها ضربه می زند. کنار گذاشتن تحریم، وطیفه ای انسانی است. از مخاطبان شما دعوت میکنم به این کمپین بپیوندند:
Corona2plus.com/corona2/en/petition
و به ملت کرواسی می گویم «دوستتان دارم» (به زبان کرواتی)
ایران این روزها با توجه به کمبود دارو و تجهیزات پزشکی، چگونه مقابله با ویروس کرونا را انجام می دهد؟
از مصاحبه با روزنامه معتبر «وچرنی لیست» خوشحالم و بخاطر این فرصت تشکر می کنم. سازمان بهداشت جهانی (WHO) قبل و بعد از شیوع ویروس کرونا اعلام داشته که استاندارد زیرساختهای درمانی ایران و توانایی پزشکان ایرانی بسیار بالاست. مشکل اصلی ما نرسیدن بموقع و کافی دارو به بیماران، و تجهیزات پزشکی به کادر درمانی است.همه مسئولین و مردم ایران بسیج شده اند. تمام امکانات داخلی را برای حفاظت از شهروندان خود و غلبه بر ویروس کرونا به کار گرفته ایم؛ اما این نافی مسئولیت دولت امریکا در گسترش بیماری در ایران و مرگ مبتلایان بدلیل عدم دسترسی به دارو نیست.
ایران دومین کشور پس از چین بود که ویروس کرونا در آن همه گیر شد، دلایل این امر چیست؟
ویروس کرونا از چین، ایران و هیچ کشوری برای ورود ویزا نگرفت. همه جهان را غافلگیر کرد. داده های علمی نشان می دهد که خیلی از کشورها، حتی در اروپا، زودتر از ایران دچار ویروس کرونا شده اند.
پاندمی کرونا یک تهدید جهانی است اما برخی از آن به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده می کنند. همانها که ماه گذشته ایران را از طریق رسانه هایشان بابت گسترش ویروس کرونا سرزنش می کردند، امروز بالاترین آمار مبتلایان را در جهان دارند. و ما البته از این موضوع و بیماری همه ملتها بسیار متأسفیم.
آقای جوزپ بورل نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور بین الملل و سیاست های امنیتی گفت: اتحادیه اروپا به درخواست کمک بین المللی به ایران پاسخ می دهد. ایران یکی از کشورهایی است که با شدیدترین شکل ویروس کرونا مواجه شده است. وی خاطرنشان کرد: چنین کمکی موجب نقض تحریم های اعمال شده توسط امریکا علیه تهران نمی شود. آیا این کمک شروع شده است؟
دسترسی به دارو و امکانات بشر دوستانه «حق» بنیادین همه ملت ها بویژه هنگام بلایای طبیعی و فراگیر است. کشورهای توسعه یافته و برخوردار هم، مطابق وظیفه انسانی باید به کشورهایی که بیشتر درگیر ویروس هستند، کمک کنند. این دقیقاً به نفع خودشان هست. چون گسترش پاندمی به هر میزان، تهدید بیشتر برای همگان است.
بر همین مبنا در مصوبات اخیر سران اتحادیه اروپایی هم کمک به سایر کشورها از جمله ایران تأکید شد. ما هم استقبال می کنیم و در مبارزه با کووید ۱۹ خود را کنار اروپا می دانیم. اما اروپا می گوید که به برجام متعهد است و تحریم های یکجانبه امریکا را هم قبول ندارد؛ پس چرا آنها را اجرا می کند؟ انتظار این بود که اروپا حداقل بخاطر موازین انسانی، اجرای تحریم ها را کنار بگذارد. گویا اتحادیه اروپا ۲۰ میلیون یورو از طریق سازمان صلیب سرخ بین المللی برای کمک به ایران اختصاص داده ولی تا کنون کمکی به ایران نرسیده است. البته تعدادی از دولتها و مردم کشورهای اروپایی کمکهایی ارسال کرده اند که تشکر می کنیم.
ایران خواستار آزاد سازی پولهای توقیفی خود شده است. آیا با این درخواست موافقت شده و اگر چنین است، چه میزانی از پولها آزاد می شود؟
پول های مورد اشاره متعلق به ملت ایران است. سخنگوی وزارت خارجه امریکا صراحتاً گفت که پولها آزاد نخواهد شد. تا کنون با درخواست ایران موافقت نشده و هیچ رقمی از دارایی های بلوکه شده ایران آزاد نشده است. وقتی امریکا با آزادی پولهای ما موافقت نکرد، از صندوق بین المللی پول مبلغ ۵ میلیارد دلار درخواست وام کردیم. مقامات سازمان ملل واتحادیه اروپا هم از این درخواست حمایت کردند. ما هم اطلاعات لازم را به این صندوق داده ایم اما هنوز منتظریم. شاید امریکا آنجا هم علیه ما اعمال نفوذ کند.
چرا دولت ایران کمک های امریکا برای مبارزه با ویروس کرونا را رد کرد و از امریکا خواست به جای آن، تحریم ها را لغو کند؟
اگر امریکا صداقت دارد اموال خودمان را آزاد کند. صحبت مقامات امریکایی از کمک به مردم ایران، فقط یک نمایش است تا افکار عمومی دنیا را از ظلم بزرگی که به ملت ایران می کنند منحرف سازند. اگر واقعاً می خواهند کمک کنند، تحریم ها را بردارند.
همین روزها پمپئو وزیر امور خارجه و برایان هوک مسئول ایران در وزارت خارجه امریکا گفته اند که فشار حداکثری علیه ایران ادامه خواهد یافت. تحریم های جدیدتری هم اعمال شده است. پس ادعای کمک آنها به مردم ایران، مانند این است که یک تمساح برای قربانی خود اشک بریزد! ما به فارسی چنین ژستی را «اشک تمساح» می نامیم.
تا چه اندازه تحریم های امریکا در گسترش سریع ویروس کرونا در میان مردم ایران نقش داشته است؟
باید به ایران بروید و از پزشکان و پرستاران بپرسید. اما سران ۸ کشور جهان از جمله چین و روسیه به دبیر کل سازمان ملل نامه نوشتند و خواستار لغو تحریمها شدند. خانم میشل باچله کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، آقای تدروس آدهانوم رئیس سازمان بهداشت جهانی، تعدادی از سناتورهای امریکایی، معاون پارلمان آلمان و بسیاری از شخصیتهای بین المللی خواستار لغو یا کاهش تحریم ها شدند.
اینها نشان می دهد که تحریم های امریکا از علل اصلی گسترش سریع ویروس کرونا و تلفات انسانی آن در ایران بوده است.
بسیاری از مقامات ایرانی می گویند ویروس کرونا بخشی از جنگ بیولوژیکی امریکا ست؟ آیا شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه امریکا این ویروس را وارد ایران کرده است؟
کشورها و مقامات متعددی در دنیا این اتهام را مطرح کرده اند. حقیقت روزی روشن خواهد شد. آنچه امروز مهم است، اینکه امریکا در شرایط سختی که مردم ما داشتند، دشمنی را بر انسانیت ترجیح داد. آقای ترامپ و پمپئو خصومت ها و تحریم ها را افزایش دادند. و به طور مثال مارک دوبوویتز (Mark Dubowitz) رئیس مؤسسه دفاع از دمکراسی امریکا (FDD) در اظهار نظری بیشرمانه در مورد این ویروس مرگبار نوشت «بسیار خوشحالیم که اگر تحریم ها نتوانست صادرات غیر نفتی ایران را متوقف کند؛ کرونا این کار را انجام داد»!
بسیاری از رسانه های غربی به پخش تصاویر ماهوارهای اقدام کرده اند که ایران برای قربانیان ویروس کرونا قبر دسته جمعی ساخته است. آیا این درست است که ایران تعداد واقعی بیماران و فوت شدگان را مخفی میکند؟
مباحث علمی با پروپاگاندای سیاسی فرق دارد. دفن قربانیان بیماریهای فراگیر شرایط و الزامات خاص خودش را دارد. به طور مثال پاشیدن آهک در محل دفن اجساد که یک اقدام علمی برای عدم انتقال آلودگی است. ایران هم بر اساس استانداردهای پزشکی عمل می کند. وزارت بهداشت ما هر روز آمار مبتلایان به کووید ۱۹ را منتشر می کند که در مراجع بین المللی ثبت می شود و سازمان بهداشت جهانی WHO هم تأکید کرده که به آمار ایران اطمینان دارد.
وضعیت بین ایران و امریکا پس از ترور سردار شهید قاسم سلیمانی، هر روز با افزایش تنش مواجه است. بدون در نظر گرفتن پاندمی ویروس کرونا، آیا شما از وقوع جنگ احتمالی بین دو کشور هراس دارید؟ آیا ایران می تواند از لحاظ نظامی با امریکا رویارویی کند؟
ایران و ۱+۵ بر اساس حسن نیت به توافق برجام رسیده بودند. ایران متعهد بود. اوضاع آرام بود و همکاریها پیش می رفت. از همان زمان که آقای ترامپ وارد رقابتهای انتخاباتی ۲۰۱۶ شد، دور تازه ای از تنش با ایران را آغاز کرد که با ترور شهید سلیمانی به اوج رسید. ما هرگز از تنش یا جنگ استقبال نمی کنیم. هرگز به همسایه خود حمله نکرده ایم. اما ثابت کردیم که در دفاع از خود شجاع ترین مردم جهان را داریم. به نظر من دولت فعلی امریکا در ذات خود خشن و جنگ سالار است، اما در برابر ضعیفان. اگر ما ضعف نظامی داشتیم، در حمله نظامی درنگ نمی کرد.
با توجه به اینکه بیشتر محافظه کاران از ابتدا مخالف امضای برجام با جامعه جهانی بودند، پیروزی محافظه کاران در انتخابات اخیر پارلمانی ایران چقدر می تواند این تنشها را افزایش دهد؟
ذات سیاست خارجی ایران، تنش زدایی و همکاری است. بر جام نتیجه همین استراتژی بود. سیاست خارجی ایران، مانند برجام، یک تصمیم ملی است. برجام در مجلسی تصویب شد که اصولگرایان اکثریت آن را تشکیل می دادند. لذا رقابتهای سیاسی داخلی، نقشی در تنظیم اصول سیاست خارجی ایران ندارد.
در صورت وقوع جنگ در منطقه چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا ایران به اهداف نظامی امریکا در کشورهای حوزه خلیج فارس حمله خواهد کرد؟
امیدواریم چنین نشود. چون به ضرر همه ملتهای منطقه و جهان است. این فقط به سود کارخانه های تسلیحاتی امریکاست. همانها که بجای سرمایه گذاری برای توسعه، با تحقیر ملتهای منطقه ما، ثروت آنها را می دوشند. صدها میلیارد دلار اسلحه به منطقه میفروشندو حتی استفاده از این سلاح ها را هم به آنها نمیآموزند.
ما تهدیدی برای کشورهای منطقه نیستیم و از سوی آنها هم تهدیدی احساس نمی کنیم. اما اگر امریکا به ایران حمله کند، ما هم بر اساس منطق جنگ و حق مشروع خودمان پاسخ محکم خواهیم داد.
چرا شما فکر می کنید دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا در حال حاضر تنش ها را افزایش می دهد؟
برای دنیا ثابت شده که رئیس جمهور فعلی امریکا رفتار متعادل و قابل اعتمادی ندارد. دکترین آقای ترامپ نقض قوانین بین المللی و حتی داخلی ایالات متحده است؛ نه اجرای آنها. این یعنی تنش در همه مناسبات بین المللی. در حالیکه برجام نتیجه حداقل ۱۲ سال مذاکره سنگین بوده، اول از آن خارج شد و بعد گفت فقط با یک ملاقات همه تحریم ها را بر میدارد! و زمانی که ترامپ رئیس جلسه شورای امنیت سازمان ملل بود، کشورها را بخاطر رعایت قطعنامه ۲۲۳۱ این شورا تحریم کرد. ترامپ روحیه تهاجمی، تحکمی و تحقیر کننده نسبت به بقیه ملتها، دولتهای همپیمان امریکا در اروپا و حتی هم حزبی های خود در حزب جمهوری خواه دارد. خروج یکجانبه از سایر پیمانهای بین المللی مثل پیمان پاریس، یا نهاد یونسکو و پیمان نفتا و ... تفاوتی با خروج از برجام ندارد. او در حالیکه در کانادا توافقی را با گروه ۷ امضا کرد، در پرواز برگشت از کبک آن را پس گرفت. این یعنی بی ثباتی و تنش دائم و فراگیر. تهدید به تحریم اروپا در صورت اتصال به خط لوله گاز نورد استریم ۲، جنگ تعرفه ها با چین، اختلافات با ژاپن و اخلال در تجارت بین الملل گوشه ای از اقدامات تنش زای ترامپ است. و من فکر می کنم بیشترین خسارت در این زمینه را اروپا متحمل می شود.
آیا شما باور می کردید که امریکا یک زمانی بتواند سردار قاسم سلیمانی را ترور کند؟
کاری را که داعش آرزو داشت انجام دهد و نتوانست؛ آقای ترامپ به عهده گرفت و انجام داد. ترور فردی که با هواپیمای مسافربری و دعوت رسمی وارد کشوری می شود، شجاعت نیست؛ یک اقدام جنایتکارانه و بزدلانه است.
به نظر شما پاسخ به ترور سردار سلیمانی کافی بود، آیا می توان انتظار داشت که ایران برای انتقام ترور سردار سلیمانی بیشتر از این تلافی کند؟
ما منطقه خود را زمین رقابت یا منازعه با امریکا نمی دانیم. ما همیشه حافظ اصلی ثبات در میان همسایگان، منطقه و امنیت آبراهها بوده ایم. اتفاقاً امریکا کسی را ترور کرد که قهرمان آزادی ملتهای منطقه از شر داعش و تروریستها بود. لذا هیچ اتفاقی جواب خون شهید سلیمانی را نمی دهد.
پاسخی که ایران در حمله موشکی به پایگاه عین الاسد امریکا داد، هم توانمندی بالای نظامی ایران را نشان داد و هم تکنولوژی دفاع نظامی امریکا را به چالش کشید. تمام موشک ها ایرانی بودند و به هدف خوردند.
چقدر صحت دارد که وزیر خارجه فرانسه گفته است «اگر ایران از برجام خارج شود، می تواند طی دو سال به بمب اتمی دست بیابد؟»
مرجع اصلی اعلام نظر در این زمینه آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA) است. تمام گزارشات آژانس تا کنون مؤید صلح آمیز بودن برنامه هسته ای و اجرای تعهدات ایران در برجام بوده است. ۸۰درصد بازرسیهای آژانس از کشورهای عضو در ایران انجام میشود. لذا پاسخ این سؤال را خود آقای لودریان باید بدهد. ساخت سلاح هستهای؛ هم مطابق فتوای رهبر انقلاب اسلامی حرام است و هم در دکترین نظامی ایران نیست. برجام، تضمین اطمینان جهانی به همین مساله بود.
اروپا کاملاً طرفدار توافق هستهای با ایران است اما ظاهراً هیچ اقدامی هم برای مقابله با سیاستهای تهاجمی و خصمانه امریکا در قبال ایران از خود نشان نمی دهد. ارزیابی شما چیست؟
ما محدودیت های اروپا در برابر یکجانبه گرایی امریکا را درک می کنیم. اروپا هم نقش مهم و سازنده ای در انعقاد برجام داشت و هم به عنوان طرف توافق به ما دو وظیفه داشت. یکی اینکه اروپا باید بسیار فعالانه تر مانع خروج امریکا از برجام می شد. و دیگری اینکه به تعهدات خودش هم عمل می کرد. اروپا برای جبران خروج امریکا و اجرای تعهداتش از ما چند هفته فرصت خواست. ما یکسال صبر کردیم. من خودم در نیویورک و مذاکرات ۱+۴ جزو هیات ایرانی بودم. اروپا ۱۱ تعهد را به ایران اعلام کرد و تا این لحظه حتی به یک کدام آنها عمل نکرده است. اروپا باید قادر باشد از سیاست خارجی و امنیتی مشترک، و همچنین یکپارچگی خود حفاظت کند. ایران همیشه خواهان اروپای مقتدر بوده است.
ایران تا حدودی از برجام خارج شده است. آیا ایران به غنی سازی اورانیوم ادامه خواهد داد؟
ایران از برجام خارج نشده، بلکه بر اساس ماده ۳۶ آن بخشی از تعهدات خود را کاهش داده تا سایر طرفها به تعهدات خود عمل کنند و برجام مستحکم شود. اگر آنها به تعهدات عمل کنند، ایران هم به شرایط قبل باز می گردد. غنی سازی در ایران هم با نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی در حال انجام است.
شما اولین سفیری هستید که استوارنامه خود را به آقای زوران میلانویچ رئیس جمهور منتخب کرواسی تحویل دادید. جلسه شما با ایشان چگونه بود و درباره چه موضوعی صحبت کردید؟
مسئول تشریفات ریاست جمهوری کرواسی شرایط دشوار کرونا و محدودیت ملاقاتهای دیپلماتیک را برای من توضیح داد. ما نیز می دانیم که این شرایط برای حفظ سلامت عمومی است. من در چنین شرایطی با عالیجناب میلانویچ دیدار و ضمن تقدیم استوارنامه با ایشان گفت و گو کردم. از آقای رئیس جمهور که مرا به عنوان اولین سفیر پذیرفتند، و از کابینه ایشان بسیار متشکرم. ملاقات ما خیلی صمیمی بود. ما از مسایل روز مثل لزوم همکاری جهانی برای ریشه کنی پاندمی کرونا، از ریشه های مشترک فرهنگی دو ملت، از روابط بسیار خوب سیاسی میان دو دولت و از ظرفیتهای گسترده همکاری در ابعاد دو جانبه، منطقهای و بینالمللی سخن گفتیم. ایشان هم از توسعه روابط استقبال و تاکید کرد که حفظ برجام سیاست قطعی اتحادیه اروپا و مورد حمایت کرواسی است.
وظیفه و اولویت شما به عنوان سفیر جدید در کرواسی چیست؟
من به رئیس جمهور میلانویچ گفتم که ماموریت من توسعه روابط دو کشور، به نفع ملتهای ایران و کرواسی، و در همه ابعاد و زمینه ها است. من در انجام این ماموریت بسیار جدی و پرکار خواهم بود و امیدوارم مورد حمایت آقای رئیس جمهور و دولت کرواسی باشم.
کرواسی در جریان سیل ابتدای سال به مردم ایران کمک کرد. چگونه آنرا تحلیل می کنید؟
ماهیت انسانی این کمک ها بسیار ارزشمند است. ما از کرواسی و بخصوص موسسه کمکهای کرواسی که وظیفه هماهنگی را بخوبی انجام داد، تشکر می کنیم. روابط دوستانه دو ملت ایجاب می کند که در شرایط سخت کنار هم باشند. همانطور که ایران نیز در مواقع خطیر و از جمله سیل سالهای گذشته در کنار مردم کرواسی بوده و همیشه نیز خواهد بود.
کرواسی ریاست شورای اتحادیه اروپا را بر عهده دارد. آیا کرواسی برای شروع مجدد مذاکرات اتحادیه اروپا و ایران در مورد برجام تلاش می کند؟
مقامات کرواسی در چارچوب سیاست خارجی مشترک اتحادیه اروپا عمل می کنند. هم اتحادیه اروپا و هم ایران متن برجام را قبول دارند و بر اهمیت آن تاکید میکنند. پس مذاکره مجددی لازم نیست، برجام نیازمند عمل همه طرفها به تعهدات شان است. موضوعی که رئیسجمهور میلانویچ هم به آن تاکید کرد.
آیا کرواسی تحریم های تحمیل شده توسط دونالد ترامپ علیه ایران را اجرا می کند؟
ما علاقهمندی فراوانی برای توسعه همکاری ها داریم و نیز محدودیتهای کرواسی را درک می کنیم. بعد از برجام و آوریل ۲۰۱۶ خانم کیتاروویچ رئیس جمهور در صدر هیأتی ۷۵ نفره سیاسی - اقتصادی به تهران آمد. مدیران اتاق بازرگانی کرواسی و دهها شرکت بزرگ کرواسی همراه او بودند. خانم کیتاروویچ در جمع بازرگانان دو کشور سخنرانی کرد. در زمان کوتاهی حجم روابط اقتصادی دو کشور به بیش از ۱۰۰ میلیون یورو رسید. ظرفیت زیادی هم برای افزایش این تجارت وجود داشت. اما در حالیکه هیچ مشکل سیاسی بین دو کشور وجود نداشت؛ بدلیل تحریم های غیر قانونی و مقررات فرامرزی یک دولت دیگر، ملت ایران و کرواسی از این نفع مشترک محروم شدند. سوال واقعی این است که چرا؟!
همکاری اقتصادی و سیاسی با کرواسی را چگونه ارزیابی می کنید؟
بسترهای مشترک فرهنگی بین دو ملت، سابقه روابط خوب سیاسی، و ظرفیتهای عظیمی برای همکاری به نفع دو کشور وجود دارد. ایران می تواند مطمئن ترین منبع انرژی کرواسی باشد و بدلیل موقعیت خوب منطقه ای کرواسی؛ انرژی خود را از طریق کرواسی به اروپای مرکزی و غربی ترانزیت کند. ایران هم خود علاوه بر بازاری ۸۰ میلیون نفری، در قلب آسیای مرکزی و بازاری ۵۰۰ میلیون نفری است. ایران و کراوسی می توانند پایه های دو پل، برای ارتباط شرق و غرب باشند.
آیا شرکت های کرواسی به ایران می روند؟
همانطور که گفتم بعد از سفر خانم کیتاروویچ به تهران روسای بخش خصوصی و شرکتهای دو کشور رفت و آمدهای بسیار زیادی داشتند. این ارتباطات سود دو طرف را به همراه داشت. اما بخاطر تحریم های امریکا قطع شد. مثل الان که کرونا ارتباطات در کل جهان را مختل کرده است. من قبل از سفر به زاگرب نشستی با مدیران اتاق بازرگانی ایران داشتم. قاطعانه می گویم که ایران همیشه از بازرگانان کرواسی به گرمی استقبال می کند.
برای شما زندگی در زاگرب چگونه است؟
به حدود ۸۰ کشور دنیا سفر داشتهام، اما کرواسی انتخاب خودم بود. این کشور و مردم کرواسی را دوست دارم. اگر چه طی ۵۰روزی که در زاگرب هستم بدلیل ویروس کرونا کمتر توانسته ام در جامعه حضور یابم، ولی خود را در خانه احساس میکنم. مردم زاگرب دوست داشتنی، آرام و فرهنگ دوست هستند. مثل ایرانیان.
شما سالهای زیادی روزنامه نگار بودید، کارنامه حرفهای شما به عنوان روزنامه نگار در میان مردم ایران چگونه بود؟ این نظریه چقدر صحت دارد که کروات ها اصالتاً اهل ایران هستند. آیا در مورد آن تحقیق کردهاید؟
حدود ۲5 سال روزنامه نگار بودهام و البته مسئولیتهای سیاسی هم داشتهام. موسس یا مدیر خبرگزاری و برخی روزنامههای مهم ایران بوده ام. اماافتخار میکنم که همیشه یک روزنامه نگار بودهام. معتقدم عملکرد یک روزنامه نگار را هم مردمش باید قضاوت کنند، نه خودش. برای این نظریه که کرواتها ریشه ایرانی دارند، تحقیقات و مستندات تاریخی و حتی ژنتیک زیادی تا بحال منتشر شده و بسیاری از مسئولین کرواسی، از جمله آقای گردان گرلیچ رادمان وزیر خارجه کرواسی طرفدار این نظریه است و حتی در کتابی به اشتراکات فرهنگی دو کشور پرداخته است.
آقای دراگو اشتامبوک سفیر بسیار فعال و دانشمند کرواسی در تهران را قبل از سفر دیدم. ایشان که مجموعه شعر خود را به زبان فارسی منتشر کرده، در جمله ای گفته «هر روز که از حضورم در ایران می گذرد، در این تز که ریشه کرواتها و ایرانی ها مشترک است مصمم تر می شوم.»
علیرغم این مسایل؛ من تخصصی در تاریخ ندارم. بر عهده پژوهشگران علوم انسانی و مورخان است که به این سوال پاسخ دهند. اگر چه این مایه خوشحالی و افتخار ماست که کرواتها ریشه مشترکی با ما دارند.
شما در دفتر دکتر روحانی رئیس جمهور روحانی معاون و مشاور بودید. او به شما قبل از عزیمت به زاگرب چه توصیه ای را کرد؟
با دکتر روحانی رئیس جمهوری گفت وگوی مفصلی راجع به این ماموریت داشتم. از نقطه نظرات ایشان نیز بدلیل همکاری نزدیک کاملا آگاهم. ایشان به من گفت انتظارم این است که در روابط خوب بین دو ملت جهش ایجاد کنی و روابط دوستانه دو دولت را هم بر مبنای موافقتنامه ها و تفاهم نامه های مهمی که بین رؤسای جمهور و مسئولان دو کشور امضا شده، پیش ببری. پس ماموریت من این است که بین دو ملت دو قلب تپنده تر، و بین دو دولت دو دست صمیمانه وجدی تر را سامان دهم.
تحقیقات مربوط به سقوط هواپیمای اوکراینی به کجا رسید؟
این حادثه ای دردناک در پی سلسله تهدیداتی بود که امریکا بعد از ترور سردار سلیمانی ادامه داد. شب قبل این حادثه آقای ترامپ توییت زد که ۵۲ نقطه ایران به عنوان هدف تعیین شده است. هواپیماهای اف۳۵ در مرزهای ما پرواز می کردند. طبیعی است که پدافندایران حساس تر از همیشه بود. نیروهای مسلح ما در اولین فرصت از اشتباه صورت گرفته عذرخواهی و مسئولیت آن را پذیرفتند. بیشترین قربانیان این حادثه تراژیک، نخبگان ایرانی بودند. ایران در این زمینه طبق مقررات بین المللی عمل کرد. جعبه سیاه باید در کشوری بازخوانی شود که حادثه در آن رخ داده است. لذا ما از امریکا به عنوان سازنده هواپیمای بویینگ خواستیم بر اساس قرارداد، نرم افزار مربوطه را در اختیار ایران قرار دهد. شرکتی که موظف به اینکار بود، به بهانه تحریم نرم افزار را به ما نداد.
علیرغم این؛ ما موافقت کردیم که جعبه سیاه به لابراتوار اوکراین منتقل شود. با همکاری فرانسوی ها و حضور نمایندگان کشورهای ذینفع اطلاعات آن بازخوانی شود و تحلیل نهایی در تهران انجام شود.
در انتها خودتان اگر مطلبی خطاب به مخاطبان ما دارید، بگویید.
کرونا نشان داد که انسانیت یک پیکر واحد است. همانطور که «سعدی» شاعر بزرگ ایرانی گفته است. تحریم یک عمل سیاسی است که به توسعه، رفاه و سلامتی ملتها ضربه می زند. کنار گذاشتن تحریم، وطیفه ای انسانی است. از مخاطبان شما دعوت میکنم به این کمپین بپیوندند:
Corona2plus.com/corona2/en/petition
و به ملت کرواسی می گویم «دوستتان دارم» (به زبان کرواتی)
بحران کرونا چه تأثیری در ساختار زندگی انسان بر جای خواهد گذاشت؟
رهایی از زندگیهای مصرفزده
حسن بلخاری قهی
استاد دانشگاه تهران
1. بطور قطع تاریخ جهان در دوران معاصر به دوران ماقبل و مابعد کرونا تقسیم خواهد شد. ازاین رو که اولاً این پدیده یک بلیّه جهانی است و ثانیاً زندگی انسان را به شدت تحت تأثیرقرارداده و به یک عبارت به کنترل خود درآورده است. ناشی ازاین پدیده، ارتباطات انسانی دچار تحول و دگرگونی شده و انسانی که به تعبیرارسطو مدنی بالطبع است یا به تعبیری فطرتاً و ذاتاً اجتماعی است به کنج عزلت رانده شده است.
شهرها هویت جمعی و تعاملی خود را از دست داده و ارتباطات جمعی به ارتباطات شخصی و خانوادگی تقلیل یافته است. البته خانه یا به تعبیر قرآن «مسکن» که محل ذاتی آسایش و آرامش است عزلتکده نیست بلکه اتفاقاً مأمن انسانهاست اما به صورت طبیعی نه به صورت بالاجبار و شبانهروزی. بهم خوردن تعادل طبیعی حیات انسان قطعاً مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد. نقش فرهنگ، فرهنگمداران و رسانهها در تقلیل این بحران بیشک مؤثر خواهد بود.
2. اما بحران کرونا چه تأثیری در ساختار و نظام زندگی انسان بر جای خواهد گذاشت؟ بعید میدانم انسان، نظام و ساختار به آن خو گرفته را در حوزه مصرف و دنیاگرایی تغییر دهد. دقیقاً از این رو که کرونا را یک عارضه موقتی میداند و میپندارد. تبلیغات دولتها و نظامهای حکومتی هم دقیقاً بر پایه همین معنا شکل گرفته است. دولتها حتی برای آن، زمان پایان متصور میشوند و این اعلام پایان که محتمل با هدف امیدبخشی صورت میگیرد و البته کار درستی هم هست سبب عدم جدی انگاشتن آن توسط بشر خواهد شد. به ویژه با توجه به اینکه بشر امید دارد علم و دانش به کمک او شتافته و هر چه زودتر این بیماری را ریشهکن کند.
3. ظرف دویست سال گذشته نظام مصرفی حاکم بر حیات انسان معاصر چنان در رگ و پی زندگی او ریشه دوانیده که بعید است یک بحران عام و جهانی با زمانی نهایت شش ماهه بتواند این نوع زندگی را تغییر دهد. به هر حال این بیماری یک عارضه است و گرچه عارضهای جدی است اما به هر حال ماهیتاً عارضه است و عوارض در اندیشه فلسفی کاملاً ناپایدارند و گذرا. به عبارتی اعراض در فلسفه قادر به تغییر ذات نیستند گرچه در مواردی مؤثرند. به این اعتبار، امیدواریم بشر به بازتعریفی از نسبت خود با خدا، طبیعت و همنوعان خود برسد. اما تأکید میکنم هم اصل عارضه موقتی است (گرچه در ذات خود پیامهای مهمی برای بشر دارد) هم سبک زندگی بشر به دلیل رسوب یافتن و سخت شدن از یک سو و نیز مورد حمایت ساختار به شدت سرمایهزده جهان امروز (تحت سیطره کارتل ها و خدایگان ثروت و قدرت) از دیگر سو، بتواند تغییری کلی در بینش و منش انسان پدید آورد. اما به هر حال یک حادثه و واقعه بسیار نادر جهانی است که باید به شدت مورد توجه و تأمل دقیق الهیون، فلاسفه، جامعهشناسان، مُصلحان اجتماعی و به ویژه رسانهها قرار گیرد. این گروه نخبه که میتوانند نقش بسیار جدیتری در دوران پساکرونا به عهده داشته باشند، باید به مسئولیت عظیم اجتماعی و انسانی خود توجه تام و تمامی داشته باشند. بشر منتظر است این گروه نقش بنیادی خود را ایفا نمایند و انسان را از سلطه بلامنازع فرهنگ مصرفی و سلبریتیساز و تقلیل اندیشهورزی به نازلترین مسائل بشری که در حوزه رسانهها و فضای مجازی به شدت تبلیغ میشود رها سازد. رسانههای سطحیگرا، مخاطب خود را سطحی و مصرفگرا بار میآورند و او را از تأمل و توجه به مسائل جدی وعمیقتر حیات بازمیدارند. این معنا قطعاً درغیبت مصلحان، فلاسفه، جامعهشناسان و انسانشناسان صورت میپذیرد.
4. کرونا باید این درس مهم را برای بشرامروز داشته باشد که انسان علیرغم غرور و نخوت بیش از اندازهاش که ناشی از قدرت صوری تکنولوژی امروزی است، به شدت آسیبپذیر است. درک این آسیبپذیری و تقلیل و کاهش نخوت و غرورش میتواند به حیات او تعادل ببخشد. باید به عنوان انسان دریابیم و دراین نکته جدیتر و عمیقتر بیندیشیم که همه چیزعالم، مطلقاً دردست ما نیست. کرونا به تمامی این معنا را نشان داد. باید به آنچه درپَس این حیات نیز جریان دارد مؤمن باشیم یا دست کم به عنوان یک عامل پنهان مؤثر در حیات ما روی آن تأمل و تفکر کنیم هستی انسان در ایجاد تعادل میان طبیعت و مابعدالطبیعه، میان وراء و ماوراء است. حذف آنچه در پس حیات جاری است یا انکار و نادیده گرفتن آن، تعادل حیات را بهم زده و ویران خواهد ساخت. دلیل اثبات معنای فوق، دلیلی برون انسانی نیست، کاملاً درون انسانی است. انسان خود دلیل اثبات این مدعاست کافی است به درون خود مراجعه کنیم. حتی آنانی که نمیخواهند دراین بازنگری به دین توجه کنند و آن را مقتدی شمارند، باید به هماهنگی و تطبیق خود با طبیعت توجه کنند. همان که سنت یا Tradition به معنای حقیقی خود برآن تأکید دارد؛ زیستن بر وفق و مدار فطرت و طبیعت. دراین صورت ریزههایی حقیر چون کرونا نمیتوانند کیان و حیات انسان را تهدید کنند. انسان به شدت برونگرای امروز نیاز دارد در دوران پساکرونا، زمانی نیز برای خود بگذارد برای تأمل و تفکر درخویشتن. انسان پساکرونایی باید بتواند خود را از چرخه نابودگر مصرف برای تولید و تولید برای مصرف آن هم در سطح نازل رها ساخته و نجات بخشد. از مصرفزدگی خود بکاهد و اندکی نیز برای خود و خالق خود زمان بگذارد.
استاد دانشگاه تهران
1. بطور قطع تاریخ جهان در دوران معاصر به دوران ماقبل و مابعد کرونا تقسیم خواهد شد. ازاین رو که اولاً این پدیده یک بلیّه جهانی است و ثانیاً زندگی انسان را به شدت تحت تأثیرقرارداده و به یک عبارت به کنترل خود درآورده است. ناشی ازاین پدیده، ارتباطات انسانی دچار تحول و دگرگونی شده و انسانی که به تعبیرارسطو مدنی بالطبع است یا به تعبیری فطرتاً و ذاتاً اجتماعی است به کنج عزلت رانده شده است.
شهرها هویت جمعی و تعاملی خود را از دست داده و ارتباطات جمعی به ارتباطات شخصی و خانوادگی تقلیل یافته است. البته خانه یا به تعبیر قرآن «مسکن» که محل ذاتی آسایش و آرامش است عزلتکده نیست بلکه اتفاقاً مأمن انسانهاست اما به صورت طبیعی نه به صورت بالاجبار و شبانهروزی. بهم خوردن تعادل طبیعی حیات انسان قطعاً مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد. نقش فرهنگ، فرهنگمداران و رسانهها در تقلیل این بحران بیشک مؤثر خواهد بود.
2. اما بحران کرونا چه تأثیری در ساختار و نظام زندگی انسان بر جای خواهد گذاشت؟ بعید میدانم انسان، نظام و ساختار به آن خو گرفته را در حوزه مصرف و دنیاگرایی تغییر دهد. دقیقاً از این رو که کرونا را یک عارضه موقتی میداند و میپندارد. تبلیغات دولتها و نظامهای حکومتی هم دقیقاً بر پایه همین معنا شکل گرفته است. دولتها حتی برای آن، زمان پایان متصور میشوند و این اعلام پایان که محتمل با هدف امیدبخشی صورت میگیرد و البته کار درستی هم هست سبب عدم جدی انگاشتن آن توسط بشر خواهد شد. به ویژه با توجه به اینکه بشر امید دارد علم و دانش به کمک او شتافته و هر چه زودتر این بیماری را ریشهکن کند.
3. ظرف دویست سال گذشته نظام مصرفی حاکم بر حیات انسان معاصر چنان در رگ و پی زندگی او ریشه دوانیده که بعید است یک بحران عام و جهانی با زمانی نهایت شش ماهه بتواند این نوع زندگی را تغییر دهد. به هر حال این بیماری یک عارضه است و گرچه عارضهای جدی است اما به هر حال ماهیتاً عارضه است و عوارض در اندیشه فلسفی کاملاً ناپایدارند و گذرا. به عبارتی اعراض در فلسفه قادر به تغییر ذات نیستند گرچه در مواردی مؤثرند. به این اعتبار، امیدواریم بشر به بازتعریفی از نسبت خود با خدا، طبیعت و همنوعان خود برسد. اما تأکید میکنم هم اصل عارضه موقتی است (گرچه در ذات خود پیامهای مهمی برای بشر دارد) هم سبک زندگی بشر به دلیل رسوب یافتن و سخت شدن از یک سو و نیز مورد حمایت ساختار به شدت سرمایهزده جهان امروز (تحت سیطره کارتل ها و خدایگان ثروت و قدرت) از دیگر سو، بتواند تغییری کلی در بینش و منش انسان پدید آورد. اما به هر حال یک حادثه و واقعه بسیار نادر جهانی است که باید به شدت مورد توجه و تأمل دقیق الهیون، فلاسفه، جامعهشناسان، مُصلحان اجتماعی و به ویژه رسانهها قرار گیرد. این گروه نخبه که میتوانند نقش بسیار جدیتری در دوران پساکرونا به عهده داشته باشند، باید به مسئولیت عظیم اجتماعی و انسانی خود توجه تام و تمامی داشته باشند. بشر منتظر است این گروه نقش بنیادی خود را ایفا نمایند و انسان را از سلطه بلامنازع فرهنگ مصرفی و سلبریتیساز و تقلیل اندیشهورزی به نازلترین مسائل بشری که در حوزه رسانهها و فضای مجازی به شدت تبلیغ میشود رها سازد. رسانههای سطحیگرا، مخاطب خود را سطحی و مصرفگرا بار میآورند و او را از تأمل و توجه به مسائل جدی وعمیقتر حیات بازمیدارند. این معنا قطعاً درغیبت مصلحان، فلاسفه، جامعهشناسان و انسانشناسان صورت میپذیرد.
4. کرونا باید این درس مهم را برای بشرامروز داشته باشد که انسان علیرغم غرور و نخوت بیش از اندازهاش که ناشی از قدرت صوری تکنولوژی امروزی است، به شدت آسیبپذیر است. درک این آسیبپذیری و تقلیل و کاهش نخوت و غرورش میتواند به حیات او تعادل ببخشد. باید به عنوان انسان دریابیم و دراین نکته جدیتر و عمیقتر بیندیشیم که همه چیزعالم، مطلقاً دردست ما نیست. کرونا به تمامی این معنا را نشان داد. باید به آنچه درپَس این حیات نیز جریان دارد مؤمن باشیم یا دست کم به عنوان یک عامل پنهان مؤثر در حیات ما روی آن تأمل و تفکر کنیم هستی انسان در ایجاد تعادل میان طبیعت و مابعدالطبیعه، میان وراء و ماوراء است. حذف آنچه در پس حیات جاری است یا انکار و نادیده گرفتن آن، تعادل حیات را بهم زده و ویران خواهد ساخت. دلیل اثبات معنای فوق، دلیلی برون انسانی نیست، کاملاً درون انسانی است. انسان خود دلیل اثبات این مدعاست کافی است به درون خود مراجعه کنیم. حتی آنانی که نمیخواهند دراین بازنگری به دین توجه کنند و آن را مقتدی شمارند، باید به هماهنگی و تطبیق خود با طبیعت توجه کنند. همان که سنت یا Tradition به معنای حقیقی خود برآن تأکید دارد؛ زیستن بر وفق و مدار فطرت و طبیعت. دراین صورت ریزههایی حقیر چون کرونا نمیتوانند کیان و حیات انسان را تهدید کنند. انسان به شدت برونگرای امروز نیاز دارد در دوران پساکرونا، زمانی نیز برای خود بگذارد برای تأمل و تفکر درخویشتن. انسان پساکرونایی باید بتواند خود را از چرخه نابودگر مصرف برای تولید و تولید برای مصرف آن هم در سطح نازل رها ساخته و نجات بخشد. از مصرفزدگی خود بکاهد و اندکی نیز برای خود و خالق خود زمان بگذارد.
کرونا و حفاظت از جامعه مدنی ایران
غلامعلی جعفرزاده
رئیس فراکسیون مستقلین مجلس
در شرایط فعلی کمتر کسی در صحت این گزاره شک دارد که همه گیر شدن بیماری کرونا شکل و چهره جهان ما را با تغییری عمیق و عمده مواجه کرده است. تغییری که آثار آن احتمالاً در ماهها و سالهای آینده به مرور رخ خواهند نمود و احتمالاً جامعه بشری تا سالها درباره این آثار و آنچه که در این ماه های اخیر بر انسان رفته، سخن خواهد گفت.
زوایای مختلف این تغییرات و آثار ناشی از آن در جامعه ایرانی نیز از هم اکنون قابل رصد و مشاهده هستند.
جامعه تجربیاتی تازه و جدید را در پی همه گیری این بیماری آزمود؛ جامعه ای که برای اولین بار شکلی از قرنطینه را تجربه کرد، بعد از قرن ها مهم ترین مناسک ملی خود یعنی نوروز را تعطیل نمود، در چند هفته متوالی فشار روانی کم نظیر یا حتی بی نظیری از بابت اخبار نگران کننده کرونا را تحمل کرد، کسب و کار خود را در مهم ترین برهه اقتصادی سال تعطیل نمود و در یک کلام زندگی را تجربه کرد که تا امروز نه تصورش را داشته و نه حتی ذره ای برای آن دارای آمادگی بوده است.
به گواه ناظران و صاحبنظران مختلف، جامعه ایرانی در برهه فراگیری کرونا یک بار دیگر و بخوبی انسجام و ساختار مدنی خود را پیدا کرد و کارکردها و ثمرات آن را نشان داد.
ما باید همواره این نکته را به یاد داشته باشیم که مراسمی چون روز 13 نوروز امسال در شرایطی بدون کوچک ترین سرپیچی اجتماعی و با حداکثر میزان همکاری عمومی مردم، مطابق با توصیه های بهداشتی و پزشکی طی شد که در کشور ما بر خلاف بسیاری از کشورهای دیگر که عموماً هم در مقایسه با ما پیشرفته تر محسوب می شوند، هیچ خبری از تمهیدات نظامی و خشونت انتظامی برای در خانه نگاه داشتن مردم نبود. اگر هم در جاهایی به این مسائل متوسل شده بودیم در کمترین و پایین ترین سطح آن قرار داشت.
این موضوع و همین مقایسه جلوه ای آشکار از قدرت و قوام جامعه مدنی ایران به دست می دهد که اتفاقاً زیر برخی نگاه های طولانی مدت امنیتی و خالی از اعتماد نسبت به آن، به حیات خود ادامه داده و کارکرد خویش را به رخ می کشد.
نمونه واضح دیگر این مقایسه را می توان در تفاوت نوع رفتار مردم ایران در هجوم به فروشگاه ها و انبار کردن مایحتاج زندگی خود با کشورهای سطح اول جهان نظیر سوئد، انگلستان، آلمان یا امریکا دید. بروز و نمود مدنی تازه ای که جامعه ایرانی در خلال این بحران داشت قوام بخش و احیا کننده یک امید بزرگ برای آینده این جامعه است. امیدی که البته تداوم و استمرار آن نیاز به یک عبرت هم دارد.
به عبارت دقیق تر برای آنکه دوران بحران کرونا برای کشور ما تبدیل به نقطه عطف تازه ای شود ما هم نیاز به دیدن و جدی گرفتن این امید داریم و هم سخت نیازمند گرفتن درس و عبرت از آن هستیم. اما این عبرت و درس چیست؟ این موضوع باید در تغییر نگاه سیاسی و حاکمیتی ما در قبال جامعه مدنی تحقق پیدا کند به این شکل که موضوع و ساحت مهم جامعه مدنی ما از این پس نه با چشم یک تهدید بالقوه و امنیتی بلکه یک فرصت برای حفظ امنیت و اقتدار کشور نگریسته شود. به این معنا که بخش های حاضر در قدرت دریابند بدون استمداد و کمک خواهی از بخش مدنی کشور در برهه هایی نظیر آنچه که تجربه کرده ایم، صرفاً با توسل به قدرت سخت نه تنها امکان رسیدن به اهداف وجود ندارد که حتی درگیری های ناشی از آن می تواند زمینه ساز هزینه های فراوانی برای کشور شود.
با پایان دوران فراگیری ویروس کرونا در ایران خواه ناخواه جامعه مدنی ما با تجربه ای که از سر گذرانده اعتماد به نفس و قوامی تازه خواهد داشت و به عبارتی این دوره را می توان دوره انباشت انرژی مثبت در جامعه مدنی ایران دانست.
اینجاست که بر حاکمیت و نهادهای اداره کننده قدرت واجب است که با نگاهی تازه و نو به این حوزه، انرژی انباشت شده و همگرایی به وجود آمده در جامعه مدنی ایران را با در پیش گرفتن نگاهی مبتنی بر اعتماد، همسو با مسیر پیشرفت و توسعه کشور کنند؛ چه آنکه ادامه نگاه غلط گذشته به این حوزه، بعد از تجارب ماه های اخیر این خطر را دارد که زمینه ساز نا امیدی های تازه و تخریب بیشتر سرمایه اجتماعی گردد.
رئیس فراکسیون مستقلین مجلس
در شرایط فعلی کمتر کسی در صحت این گزاره شک دارد که همه گیر شدن بیماری کرونا شکل و چهره جهان ما را با تغییری عمیق و عمده مواجه کرده است. تغییری که آثار آن احتمالاً در ماهها و سالهای آینده به مرور رخ خواهند نمود و احتمالاً جامعه بشری تا سالها درباره این آثار و آنچه که در این ماه های اخیر بر انسان رفته، سخن خواهد گفت.
زوایای مختلف این تغییرات و آثار ناشی از آن در جامعه ایرانی نیز از هم اکنون قابل رصد و مشاهده هستند.
جامعه تجربیاتی تازه و جدید را در پی همه گیری این بیماری آزمود؛ جامعه ای که برای اولین بار شکلی از قرنطینه را تجربه کرد، بعد از قرن ها مهم ترین مناسک ملی خود یعنی نوروز را تعطیل نمود، در چند هفته متوالی فشار روانی کم نظیر یا حتی بی نظیری از بابت اخبار نگران کننده کرونا را تحمل کرد، کسب و کار خود را در مهم ترین برهه اقتصادی سال تعطیل نمود و در یک کلام زندگی را تجربه کرد که تا امروز نه تصورش را داشته و نه حتی ذره ای برای آن دارای آمادگی بوده است.
به گواه ناظران و صاحبنظران مختلف، جامعه ایرانی در برهه فراگیری کرونا یک بار دیگر و بخوبی انسجام و ساختار مدنی خود را پیدا کرد و کارکردها و ثمرات آن را نشان داد.
ما باید همواره این نکته را به یاد داشته باشیم که مراسمی چون روز 13 نوروز امسال در شرایطی بدون کوچک ترین سرپیچی اجتماعی و با حداکثر میزان همکاری عمومی مردم، مطابق با توصیه های بهداشتی و پزشکی طی شد که در کشور ما بر خلاف بسیاری از کشورهای دیگر که عموماً هم در مقایسه با ما پیشرفته تر محسوب می شوند، هیچ خبری از تمهیدات نظامی و خشونت انتظامی برای در خانه نگاه داشتن مردم نبود. اگر هم در جاهایی به این مسائل متوسل شده بودیم در کمترین و پایین ترین سطح آن قرار داشت.
این موضوع و همین مقایسه جلوه ای آشکار از قدرت و قوام جامعه مدنی ایران به دست می دهد که اتفاقاً زیر برخی نگاه های طولانی مدت امنیتی و خالی از اعتماد نسبت به آن، به حیات خود ادامه داده و کارکرد خویش را به رخ می کشد.
نمونه واضح دیگر این مقایسه را می توان در تفاوت نوع رفتار مردم ایران در هجوم به فروشگاه ها و انبار کردن مایحتاج زندگی خود با کشورهای سطح اول جهان نظیر سوئد، انگلستان، آلمان یا امریکا دید. بروز و نمود مدنی تازه ای که جامعه ایرانی در خلال این بحران داشت قوام بخش و احیا کننده یک امید بزرگ برای آینده این جامعه است. امیدی که البته تداوم و استمرار آن نیاز به یک عبرت هم دارد.
به عبارت دقیق تر برای آنکه دوران بحران کرونا برای کشور ما تبدیل به نقطه عطف تازه ای شود ما هم نیاز به دیدن و جدی گرفتن این امید داریم و هم سخت نیازمند گرفتن درس و عبرت از آن هستیم. اما این عبرت و درس چیست؟ این موضوع باید در تغییر نگاه سیاسی و حاکمیتی ما در قبال جامعه مدنی تحقق پیدا کند به این شکل که موضوع و ساحت مهم جامعه مدنی ما از این پس نه با چشم یک تهدید بالقوه و امنیتی بلکه یک فرصت برای حفظ امنیت و اقتدار کشور نگریسته شود. به این معنا که بخش های حاضر در قدرت دریابند بدون استمداد و کمک خواهی از بخش مدنی کشور در برهه هایی نظیر آنچه که تجربه کرده ایم، صرفاً با توسل به قدرت سخت نه تنها امکان رسیدن به اهداف وجود ندارد که حتی درگیری های ناشی از آن می تواند زمینه ساز هزینه های فراوانی برای کشور شود.
با پایان دوران فراگیری ویروس کرونا در ایران خواه ناخواه جامعه مدنی ما با تجربه ای که از سر گذرانده اعتماد به نفس و قوامی تازه خواهد داشت و به عبارتی این دوره را می توان دوره انباشت انرژی مثبت در جامعه مدنی ایران دانست.
اینجاست که بر حاکمیت و نهادهای اداره کننده قدرت واجب است که با نگاهی تازه و نو به این حوزه، انرژی انباشت شده و همگرایی به وجود آمده در جامعه مدنی ایران را با در پیش گرفتن نگاهی مبتنی بر اعتماد، همسو با مسیر پیشرفت و توسعه کشور کنند؛ چه آنکه ادامه نگاه غلط گذشته به این حوزه، بعد از تجارب ماه های اخیر این خطر را دارد که زمینه ساز نا امیدی های تازه و تخریب بیشتر سرمایه اجتماعی گردد.
کم تحرکی هم مثل کرونا خطرناک است
جمشید خیرآبادی
استاد دانشگاه تربیت بدنی و دکترای فیزیولوژی ورزشی
یکی از توصیه هایی که به مردم در این ایام می شود این است که آنها با ورزش در خانه به سلامتی خود کمک کنند. این موضوع را از دو منظر می توان مورد بررسی قرار داد که یکی از آنها بحث سلامتی جسم است و دیگری سلامتی روح و روان. مردم باید بدانند همان قدر که ویروس کرونا خطرناک است، کم تحرکی و افسردگی هم خطرناک است. در این میان، ورزش هم می تواند بخش تنفسی و هم قلب و عروق را تقویت کند و هم می تواند از لحاظ روحی به از بین بردن افسردگی کمک شایانی داشته باشد.
خود من به همراه خانواده 5 نفره ام که 40 روز است خودمان را قرنطینه کرده ایم، مبنای کارمان این است که 3 روز حرکات تقویتی برای عضلات مان به صورت ایزومتریک انجام می دهیم و 3 روز هم چون در منزل حیاط داریم و می توانیم آفتاب بگیریم، یا می دویم و یا طناب میزنیم تا سلامت پایداری داشته باشیم. بیتحرکی باعث درد کمر و شل شدن شکم می شود و در نهایت به مهره ها و دیسک کمر فشار میآید و باعث آسیب به ستون فقرات می شود. برای همین باید عضلات اسکلتیمان را در هفته به مدت 3 روز تقویت کنیم که تقویت عضلات سینه، شکم و میان تنه در اولویت قرار دارند. این حرکات می تواند به صورت دراز نشست و یا خوابیدن روی زمین صاف و انجام دادن نرمش با 5 ست 15 تایی باشد. در تمرینات 3 روز دوم هم می توان طناب زد و حتی اگر طناب ندارید، با طناب معمولی و با بستن کش به آن انجام دهید. ضمن اینکه پریدن از ارتفاع 15 یا 25 سانتی متری به صورت تک پا، جفت پا، پریدن به جلو یا عقب و یا به صورت زیگزاگی در تایم های 30 ثانیه ای انجام شود که بسیار به گردش خون کمک می کند. این تمرینات می تواند بدون لزوم داشتن وسایل بدنسازی باشد و می تواند با میز و صندلی و یا بطری آب انجام شود. به این ترتیب مردم با ماندن در خانه هم به حفظ جان خود و دیگران کمک می کنند و هم با انجام دادن این تمرینات به حفظ و تقویت سیستم ایمنی بدن شان کمک میکنند. تمرینات هم لازم نیست سنگین و طولانی مدت باشد و یا حجم و شدت بالایی داشته باشد. اگر این تمرینات بین 45 دقیقه تا یک ساعت با شدت متوسط رو به پایین انجام شود، بسیار خوب است و می توان با تضمین کردن سلامتی، از اضافه وزن و بالا رفتن درصد چربی با تعادل برقرار کردن برای گرفتن کالری، جلوگیری کرد. ضمن اینکه اگر می توانید، حتماً 15 تا 20 دقیقه آفتاب بگیرید. این آفتاب گرفتن، نباید پشت شیشه باشد. می توان به بالکن های خانه خود یا پشت بام و یا حیاط منزل رفت و زمانی را تنظیم کرد که آفتاب به آن قسمت می آید و سعی کرد تا آفتاب به مچ دستها، مچ پاها و پشت گوش تان برسد و در کل سعی شود تا نور آفتاب به بدن تان به غیر از صورت برسد. علاوه بر ورزش و نرمش های اینچنینی، توصیه هایی که می شود این است که مردم حتماً در خانه تحرک لازم را داشته باشند؛ مثل بازی کردن با بچه های کوچک و پخش کردن آهنگ های شاد تا تنوع خاصی به زندگی خود ببخشند تا ان شاء الله با از بین رفتن کرونا، همه به زندگی عادی و روزانه خود بازگردند. در نهایت تأکید می کنم که کم تحرکی و بی تحرکی هم می تواند مثل کرونا خطرناک باشد آن هم در روزهایی که نیازمند داشتن بدنی با سیستم ایمنی قوی هستیم.
استاد دانشگاه تربیت بدنی و دکترای فیزیولوژی ورزشی
یکی از توصیه هایی که به مردم در این ایام می شود این است که آنها با ورزش در خانه به سلامتی خود کمک کنند. این موضوع را از دو منظر می توان مورد بررسی قرار داد که یکی از آنها بحث سلامتی جسم است و دیگری سلامتی روح و روان. مردم باید بدانند همان قدر که ویروس کرونا خطرناک است، کم تحرکی و افسردگی هم خطرناک است. در این میان، ورزش هم می تواند بخش تنفسی و هم قلب و عروق را تقویت کند و هم می تواند از لحاظ روحی به از بین بردن افسردگی کمک شایانی داشته باشد.
خود من به همراه خانواده 5 نفره ام که 40 روز است خودمان را قرنطینه کرده ایم، مبنای کارمان این است که 3 روز حرکات تقویتی برای عضلات مان به صورت ایزومتریک انجام می دهیم و 3 روز هم چون در منزل حیاط داریم و می توانیم آفتاب بگیریم، یا می دویم و یا طناب میزنیم تا سلامت پایداری داشته باشیم. بیتحرکی باعث درد کمر و شل شدن شکم می شود و در نهایت به مهره ها و دیسک کمر فشار میآید و باعث آسیب به ستون فقرات می شود. برای همین باید عضلات اسکلتیمان را در هفته به مدت 3 روز تقویت کنیم که تقویت عضلات سینه، شکم و میان تنه در اولویت قرار دارند. این حرکات می تواند به صورت دراز نشست و یا خوابیدن روی زمین صاف و انجام دادن نرمش با 5 ست 15 تایی باشد. در تمرینات 3 روز دوم هم می توان طناب زد و حتی اگر طناب ندارید، با طناب معمولی و با بستن کش به آن انجام دهید. ضمن اینکه پریدن از ارتفاع 15 یا 25 سانتی متری به صورت تک پا، جفت پا، پریدن به جلو یا عقب و یا به صورت زیگزاگی در تایم های 30 ثانیه ای انجام شود که بسیار به گردش خون کمک می کند. این تمرینات می تواند بدون لزوم داشتن وسایل بدنسازی باشد و می تواند با میز و صندلی و یا بطری آب انجام شود. به این ترتیب مردم با ماندن در خانه هم به حفظ جان خود و دیگران کمک می کنند و هم با انجام دادن این تمرینات به حفظ و تقویت سیستم ایمنی بدن شان کمک میکنند. تمرینات هم لازم نیست سنگین و طولانی مدت باشد و یا حجم و شدت بالایی داشته باشد. اگر این تمرینات بین 45 دقیقه تا یک ساعت با شدت متوسط رو به پایین انجام شود، بسیار خوب است و می توان با تضمین کردن سلامتی، از اضافه وزن و بالا رفتن درصد چربی با تعادل برقرار کردن برای گرفتن کالری، جلوگیری کرد. ضمن اینکه اگر می توانید، حتماً 15 تا 20 دقیقه آفتاب بگیرید. این آفتاب گرفتن، نباید پشت شیشه باشد. می توان به بالکن های خانه خود یا پشت بام و یا حیاط منزل رفت و زمانی را تنظیم کرد که آفتاب به آن قسمت می آید و سعی کرد تا آفتاب به مچ دستها، مچ پاها و پشت گوش تان برسد و در کل سعی شود تا نور آفتاب به بدن تان به غیر از صورت برسد. علاوه بر ورزش و نرمش های اینچنینی، توصیه هایی که می شود این است که مردم حتماً در خانه تحرک لازم را داشته باشند؛ مثل بازی کردن با بچه های کوچک و پخش کردن آهنگ های شاد تا تنوع خاصی به زندگی خود ببخشند تا ان شاء الله با از بین رفتن کرونا، همه به زندگی عادی و روزانه خود بازگردند. در نهایت تأکید می کنم که کم تحرکی و بی تحرکی هم می تواند مثل کرونا خطرناک باشد آن هم در روزهایی که نیازمند داشتن بدنی با سیستم ایمنی قوی هستیم.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دولت به استفاده از ظرفیت و توان جوانان ادامه میدهد
-
زندگی آدمی با چه امید و آیندهای دوام خواهد یافت؟
-
تقویم کرونایی کشور
-
فاصله گذاری هوشمند میزان مواجهه مردم با افراد ناقل را کاهش می دهد
-
رویکرد تازه کسب وکار در دوران پسا کرونا
-
خرده روایتهای زن و شوهری
-
«ندوشن» شهر بدون کرونا
-
قدرت ما جایی است که روی کمک یکدیگر حساب کنیم
-
چرا صدا و سیما پیام رسان «سروش» را به مزایده میگذارد
-
جهان پسا کرونا
-
معتادان ترخیص شده دوباره به پاتوقها بر میگردند !
-
با کرونا جنگیدم و شکستش دادم
-
مصرف بنزین به میانگین سال 1379 رسید
-
از رکود به مثابه یک فرصت بهره ببریم
-
توشهای شیرین برداریم ازاین روزهای تلخ
-
از مصاحبه با تختی تا مرگ غریبانه در پاریس
-
ایران مطمئن ترین منبع انرژی کرواسی و انتقال آن به اروپا
-
رهایی از زندگیهای مصرفزده
-
کرونا و حفاظت از جامعه مدنی ایران
-
کم تحرکی هم مثل کرونا خطرناک است
اخبارایران آنلاین